نگاهی به استرا تیژی امریکا در قالب طرح خاور میانه بزرگ
ایا لات متحده امریکا مبتکر وطراح دکترین سلطه جو یانه معا صر در جهان , همز مان با آ هنگ رشد سر سام آور آخرین مرحله نظام سر مایه داری واوج تضاد ها, تنا قضات ورقابت های عظیم اقتصادی و نیو استعماری بر سر منا بع جهان , اخیرا طرح جالب ودلپذیری را درحدود جغرا فیای سیاسی خاور میانه با هدف تضمین استراتیژیک منا فع ایا لات متحده وانحصارا ت فرا مليتی , بنام گسترش « دموکراسی در خاور میا نه بزرگ » در اجلاس آتی کشور های « گروه - هشت » وا قع در « ایالت جور جیا » امریکا به میدان کشیده است .این طرح که از لحا ظ جغرا فیای علاوه از کشور های عربی شامل کشور های مورد نظر مانند افغانستان, ایران, پاکستان ـ تر کیه واسرائیل نیز می گردد عبارت از آغاز فاز جدید تها جمات ایا لات متحده به منطقه بوده و در بر گیرند ه کلی ترین اهداف جیو پولیتیک , جیو ا یکا نومیک وجیو استراتیژیک امریکا در حوزه پهنا ور « خاور میانه بزرگ» است که به دنبال طرح « نظم نوین جهانی » در اوایل سده بیست و یکم « سده امریکائی » اعلام می گردد.
هر گاه بصورت آ فاقی ونا خود آگاه وبدون توجه به سرشت سیستم سیا سی اقتصادی واجتماعی موجود در امریکا , نما ی بیرونی از مزایای این طرح وپیام « گسترش دموکراسی در خا ور میانه بزرگ », بدون توجه به خصایل ما هیوی وذاتی نظام موجو د بطور اجمالی نظر اندازی شود ,فکر میشود که این طرز تفکرجدید نوید بخش سر آغاز یک انقلاب بزرگ سیا سی در نحوه پالیسی اداره واشنگتن بوده که اکنون قرار است تا با صدور دموکراسی نوین , بساط آن سازمان ها گروه ها , احزاب و نظام های استبدادی وغیر دمو کراتیک که طی سالیان متمادی به مساعی و حما یت همه جانبه حلقات سیا سی ونظامی قصر سفید از گذر گاه های درد ناک ارتجا عی واستبدادی عبور و با لگد مال نمودن کلیه ارزش های دمو کرا تیک مسیر زندگی خود را پیموده ویا در زیرسایه التفات قدرت مداران جهان سرمایه امرار حیات جسته وتا به حال به حیث افزار مرگبار ضد دموکرا تیک سد راه جریان های دموکراتیک گردیده اند دگر گون ساخت وبر فراز لاشه های بی جان آ نان وبوسیله عناصر غیر دمو کراتیک وبویژه آنانیکه هنوز هم به رخ دمو کراسی شمشیر می رانند , نظام های دموکراتیک سیا سی را بنیاد نهاد . ویا به عباره دیگر کاخ ها وسلطان نشین های که بوسیله و یا حمایت معماران سیاسی امریکا بنا یافته اند با ید در نتیجه یک زمین لرزه سیاسی واژگون وبر بنیاد آن نهاد های که جلوه گر دموکراسی « نظامی» نوین باشد اعمار نمود.
پیشینه طورپیگیر وبلا استثنای ، دولت امریکا در منطقه درصدد حما یت صریح از رژیم های ارتجا عی ودیکتا توری و درعملکرد نیرو های واپسگرا ، در سر کوب ومنحرف کردن هر گونه کوشش برای جریان روند دمو کراتیزه شدن در کشور های منطقه سهيم بوده است . محا فل حا کمه ایا لات متحده امریکا نشان داده اند که در راستای رسیدن به اهداف سلطه جویا نه واستعمار گرانه خود , تحت شعار های دروغین حا ضر اند تا با ارتجا عی ترین نیروهای سیا سی ومحا فل حا کمه ضد مردمی در کشور های جهان به همکاری بپر دازند .
هرگاه سرنوشت دموکراسی وعروج نظام های استبدادی وتوتالیتر را در خاورمیانه مورد بحث قرار دهیم به سهولت مشاهده مینمایم که ایالات متحده امریکا همیشه وبطور گسترده در سرکوب سازمان ها ونهاد های دموکراتیک وحما یت گروه ها و سازمان های ضد دمو کراتیک و استقرار رژیم های استبدادی وخود کامه نقش بالفعل وبالقوه را بازی نموده واین سناریو بطور دست نا خورده تا کنون ادامه دارد . دولت عربستان سعودی که با استقرار پایگاه نظامی ایالات متحده امریکا از فیض حمایت آنکشور برخور دار گردیده است با اختراع طریقه وهابیسم وتربیت وپروورش وصدور نیرو های فندامنتالیست واکستريمست در جهان , مصیبت های جبران ناپذیری را در فراراه نیرو های دمو کراتیک وسرکوب جوانه های دموکراسی ایجاد نموده است . به قول«William Dalrymple » نویسنده مقاله گاردین :
(بعد از سال 1930 زما نیکه سعودی ها وهابیسم را به حیث خطر ناکترین تجسم اسلام رشد داد ند. درست بعد از شگو فای عواید نفت در اوایل 1970این « وها بیسم » به یک اصول فندا منتالیستی پا لیسی خارجی این کشور تبدیل وسعودی ها تصادماماتی را میان جوامع مدنیت بر انگیخته اند ,البته نه در میان شرق وغرب بلکه در میان خود اسلام . 80 فیصد مساجد در امریکا بوسیله وهابیسم کنترول میشود وانها تلاش ورزیده اند تا ان را اساسا با کمک های مالی واقتصادی مکاتب تند روان وهابی وسلفی در جهان اسلام در بیرون از مرز های خویش وبطور نگران کننده در افغا نستان کردستان وپاکستان رشد وگسترش دهند . در پاکستان وزیرداخله آن کشور افشا نمود که در حال حاضر در آنجا 6607 مدرسه وجود دارد که به استثنای 245 آن دیگران همه به کمک های مالی عربستان سعودی بنا یافته ودر همین مدارس بود که برای طا لبان تعلیمات آموزشی داده شد. هنوز غرب با توجه با ثروت نفت وغنامندی فروشات جنگ افزار های نظامی به آن کشور, به نا دیده انگاری مجرمیت سعودی ها وسیاه نمودن اسناد 28 صفحه ای کانگرس امریکا که توسط اداره بوش صورت گرفت وبیانگر روابط سعودی ها با هوا پیما ربایان بود ادامه می دهد. ایالت متحده امریکا برای سعودی ها اجازه می دهند تا حقوق بشر را پا مال نموده , و فعالین سیاسی را با انتقادات اندک حبس نماید. در حقیقت این بوش وبلیر هستند تا آنچه در توان دارند این نظام منفور وفاسد اشرافی را حمایت مینمایند. در حقیقت بوش کوچک آشکا را تلاش مینماید تا محا فل سعودی را تحت نفوذ سیاسی خود در آورده واز طریق « Carlyle Group » گروپ ارتباط دهنده دستگاه چندین بلیون دالری سر مایه گذاری امریکا در سعودی حقوق در یافت نماید…این ما هستیم که با سرمایه گذاری های نفتی خویش وکسب عواید حاصله از آن توسط رژیم سعودی صد ور وهابیسم متعصب را در جهان کمک مالی مینمایم.هرگاه رژیم عربستان سعودی در حال حاضر متلاشی می گردد,ما باید فقط خود را ملامت نمایم .)« 1»
در مصر کشوریکه ازجمله متحدین عمده سیاسی ایالات متحده امریکا محسوب می گردد وپیوسته از حمایت سیاسی آن کشور برخودار گردیده پس از کاربست نقش ایا لات متحده امریکا در انحراف روند انقلاب مصر تحت رهبری جمال عبد الناصر وجا گزینی او با انورا لسادات کوچکترین شمعه ای از دموکراسی وآزادی بیان ومطبوعات به نظر نمی رسد ووسایل اطلاعات جمعی تحت کنترول ونظارت شدید محافل حاکمه قرار دارد , بویژه روزنامه های وجود دارد که به کمک مالی امریکا به نشرات خود آغاز ودر خط مقدم منافع استبداد جهانی واستقرار دموکراسی نظامی به نشرات می پردازد .
نویسنده روزنامه کریستین ساینس مانیتور بنام « Dan Murphy » اخیرآ گفتگوی را پیرامون تاسیس روزنامه جدید «مصر امروز » که به حمایت مالی وزارت خارجه امریکا تاسیس گردیده است , با شهروندان آن کشوراز جمله یک مامور وزارت داخله آن کشور انجام داده است در نظر می گیریم . مامور متذکره به پاسخ خبر نگار می گوید:(یقینأ این ظا هرا به وسیله پول حکومت مصر حمایت میشود اما در واقع بوسیله 60 ملیون دالر امریکا به جریان افتیده است تا حکومت ما را برهم بزند این روزنامه ظا هرأ مصری است اما قلب وروح آن امریکای است و به گفته مدیر مسول روزنامه متذکره بنام قاسم ,این روزنامه از طرف سرمایداران بزرگ مصر حما یت می گردد.«2»
ضربات مرگباریکه بر پیکر دموکراسی پس از انجام کو دتای امریکای علیه حکومت ملی ومردمی دکتور مصدق درایران براه افتید ومنجر به استقرار حکومت 25 ساله استبدای وژاندارمی رضا شاه گردید تا کنون مردمان ایران در اتومسفیر خفقان آورسیاسی زیست مینما یند .
در پا کستان نیز ایالات متحده امریکا از حکومت های استبدادی ودیکتاتوری نظامی شان تا سطح دسترسی با سلاح های کشتار جمعی بدون در نظر داشت روابط محکم آنان با تروریسم جهانی و گروه های بنیاد گراحما یت نموده است . پیوند های گسست نا پذیر اداره قصر سفید تا آنجا با زمامداران نظامی گر پاکستان گره خورده است که مردم پاکستان حاکم نظامی شان را امروز« بوشرف » خطاب مینمایند .
در نتیجه حمایت یکجانبه ودوامدار ایالت متحده امریکا از رژیم اسرائیل درست نیم قرن است که سر زمین فلسطین به یک زخم ناسور وخونین مبدل وکلیه بدنه خاور میانه را متا ثر ساخته است.
درافغانستان هرگاه سیاست های مصیبت بار اداره واشنگتن را طی مدت زمان دونیم دهه ای اخیر مورد توجه قرار دهیم مشاهده می نمایم که این کشور با حمایت فعال خویش از گرو های عقبگرا, بنیاد گرایان اسلامی وتروریست های جهانی وتشکیل پروژه طالبان با ترکیب شریر ترین نیروهای تمدن ستیز, قوی ترین ضربات جبران نا پذیر را بر پیکر جوانه های دمو کراسی در ان کشور وارد نموده است. « جانتان استیل» تحلیل گر چیره دست روزنامه گاردین دراین مورد می فر ماید : ( بزرگترین اشتباه غرب ان نبود که مجا هدین را مسلح نمود بلکه آن بود زمانیکه نیرو های شوروی از کشور بیرون شدند کوتاهی وبی کفایتی از خود نشا ن داد تا کوششهای ملل متحد را جهت میانجیگری وتشکیل حکومت ائتلافی میان حزب دموکراتیک خلق افغانستان ومجا هدین حمایت نماید . واشنگتن خواست از شکست خویش در ویتنام انتقام بعمل آورد... ) « 3» ای کاش این پایان منا ظر همه تراژیدی های اقدامات غرب بخصوص امریکا در افغانستان می بود . کنفرانس بن به مثا به سر آغاز روند نظام دموکراتیک پس از سپری شدن دونیم دهه جنگ ودر گیری خونین در کشوربدون حضور فعال نیرو ها ، گروه ها وسازما ن های دموکراتیک براه افتید که تاکنون به حیث یک پدیده علیل وبیمار نتوانسته است تا راه خویش را بسوی سرزمین دموکراسی بگشاید واز میان انبوه تاریکی ها وفضای ظمت بار قد بر افرازت انچه که از مظاهر واقعی« دموکراسی» در نهاد دولت موجود به چشم می خورد جز دستبرد آشکارا به سرمایه های ملی , فساد جانگداز اداری, غصب دارائی های عامه ، رشوت واختلاس سر سام آور چیزی دیگری نیست. اداره قصر سفید طی این مدت زمان تاریخی سر گرم احیای بد نامترین وسیاهترین نیروهای متعصب سیاسی ملی ومذهبی بوده وزمینه را برای جلوس نیرو های دموکراتیک بیش از پیش محدود نموده ونماد دموکراسی را فقط در وجود سازمان های تاریک اندیش و گروه های فرمایشی ضد دموکراسی وسازمان های ساخت « آی –اس- آی » پا کستان خلاصه نموده است. از میان متقا ضیان بیش از شصت حزب سیاسی علرغم نمایش چراغ سبز«خیره » توسط آقای زلمی خلیلزاد سفیر ایالات متحده امریکا در امر فرا خوانی اتحاد نیرو های دموکراتیک واصلاح طلب موازی با طرح خاورمیانه بزرگ آقای بوش فقط 24 آن تاکنون توانسته است رضایت حاکمان کشور را کسب نماید دلچسپ تر از همه اینکه مراجع قضائی که بر سرنوشت احزاب دموکراتیک وغیر دموکراتیک و در یافت اجازه فعالیت های سیاسی شان حکم صادر می کنند خود ازجمله دشمنان آشتی نا پذیر دموکراسی محسوب می گردند. مضحکتر از همه اینکه احزاب ضد دموکراتیک , پروسه انتخا بات« دموکراتیک» را به حیث حکم سیاسی کشور نظا رت نمایند . در میان احزاب راجستر شده مثال های حیرت انگیزی از سوابق افراد ,اشخاص و گروه ها که پیوسته با معیار های دموکراتیک در تضاد وتقابل آشکار قرار داشتند ودمو کراسی را یا نشانه می گرفته اند ویا فقط از طریق میله های تفنگ پیا ده می نمودند به چشم میخورد. البته در میان آنها حضور چند نمونه کوچک ومحدود احزاب وگروه های که واقعأ اهداف مقدس ملی ووطنپرستانه را دنبال نموده وپیروان راستین استقرار نظام دموکراسی هستند نمیتوان نا دیده انگاشت . با توجه به سرنوشت سازمان های فرمایشی واتحاد میکانیکی ودستوری آنها با ید اذعان نمود که این نوع سازمان ها, درخت های بی ثمری خواهد بود که سر انجام با تنه های پو سیده و خشکیده خود در زمین فرا خواهد ریخت ومیوه ای از آن حاصل نخوا هد شد. اقدامات شتاب زده ونا پخته سیاسی که در زیر فشار های قوه های« مر موز » در پیشا پیش روند انتخا بات ریاست جمهوری صورت می گیرد خود به مثابه اقدامی است که میوه های خام و ناپخته را از نهال نوخاسته دمو کراسی بر کنده وآنرا در پیشگاه آروزو های خاص قدرت مداران جهانی جهت تاج گذاری افراد معین باید قربان نمود .
ناظرین سیاسی با توجه به اشغال عراق توسط ایالات متحده امریکا واقدامات آن کشور در افغانستان , پیامد های طرح گسترش« دموکرا سی در خاور میانه بزرگ » را خیلی زیان بار ارزیابی نموده وآنرا راهبرد نفوذ و مداخلات سیاسی اجتماعی ,اقتصادی ونظامی ایا لات متحده امریکا در امور کشور های مورد نظر خاور میانه ارزیابی مینمایند. چنانچه در بخش از مقاله « احسان احراری » تحلیلگر استراتیژیک اسکند ریه مقیم ویر جینیای امریکا در روزنامه آسیا تایمز«4 » چنین میخوانیم : (...اداره ریس جمهور بوش درک نمی نماید که درسی را که ازتجا وز به عراق کسب نموده است . هر کوششی مبنی بر دمو کراتیزه ساختن خاور میانه ، تلقی آن در ذهن مردم , عبارت از دریافت حسن تعبیری دیگری برای تحت انقیاد در آوردن شرق میانه عربی ما نند عراق خواهد بود. واین بدان معنا است تا چگونه زمینه حمله به قاهره وریاض را فراهم نماید. بوش سر انجام خواهد آموخت که به اندازه که احیای ثبات وپروسه دموکراتیک در عراق برایش مشکل تمام شد دموکراتیزه ساختن تمامی کشور های خا ور میانه به همان اندازه برایش مشکلتر خواهد بود . تحو لات دمو کراتیک در خاور میانه باید از داخل اجرا گرددویا از طریق دیا لو گ میان دوستان طوریکه اروپائی ها همیشه به آن تاکید نموده اند اما بصورت قطع نه از طریق« دیپلو ماسی کشتی جنگی » .
طرح دموکراتیزه ساختن خاور میانه بزرگ سلسله واقعیت های پنهان مانده دیگر را نیز بر جسته می سازد وآن اینکه مقا صد اقتصادی پروژه « خاور میانه بزرگ» به مثابه سر زمین بی پهنای نفت با پیشنهاد یک سلسله « رفورم » های اقتصادی از قبیل تا سیس « صندوق توسعه منطقه ای » با هدف سرما یه گذاری در امور زیر بنای از قبیل آموزش وبهداشت وتغیرات پا یه ای در سیستم مالی این کشورها , کا هش نقش دولت , نو سازی سیستم بانکی وکا هش موا نع گمرکی عملا زمینه های الحاق خاور میانه به منطقه ایمن برای فعالیت بلا موانع وسود جویا نه سر مایه بین المللی را فراهم می بیند وبر این اصل است که اهداف مرکزی نسخه گسترش دمو کراسی در « خاور میانه بزرگ متوجه » ، ایجاد بنادر آزاد تجارتی , سهیم کردن سر مایه گذاران خارجی در اجرای طرح های کلان اقتصادی بوده, ویا به عباره دیگر برای ایجاد پایه های دموکراسی در خاور میانه با ید کنترل اقتصادی وتصمیم گیری اقتصادی را به کمپنی های فرامليتی وعا ملان سیا سی آنان داد. پیشنهاد های مطرح شده در این طرح بویژه در زمینه اقتصادی , تقویت بخش خصو صی را به عنوان کلید سلامت اقتصادی ورشد دموکراسی می داند . در همین راستا « تاسیس منا طق آزاد تجارتی » وپیوستن به « سازمان تجارت جهانی » از دیگر اولولیت های چنین نسخه برای حصول « دمو کراسی » شمرده شده است.
سوال دیگر در این جا طرح میشود که چرا ایا لات متحده امریکا با حفظ سر کشی های پیشین خویش از اصول ملل متحد این طرح را در اجلاس کشور های« گروه -8 » مطرح کرد ؟
هر گاه پهلو های دیگر این طرح را به بر رسی بگریم می بینیم که پس از حمله به عراق وپیا مدهای خونین اشغال نظامی آن توسط امریکا وانگلستان که با مخالفت های شدید جوامع جهانی منجمله کشور های مقتدر اروپای موا جه گردید , ایا لات متحده امریکا برا ی مما نعت از افزا یش نفوذ کشور های اروپای در منطقه , طرح خویش را تحت پوشش طرحی از طرف «گروه -8 » وبرای کمک به کشور های عربی ارائه کرده است. امریکا می کوشد که ابتکار عمل سیا سی را بدست گرفته ومو قعیت از دست رفته خود را باز ستاند .اشغال عراق وعملکرد نیروهای نظامی امریکا در افغانستان وعراق , بحرا ن مشروعیت امریکا برای ادامه حضور در منطقه را تشدید کرده است . جو ضد امریکای در همه کشور های منطقه رو به افزایش گذاشته است , مخالفت با جورج بوش وسیا ست های او از نظر داخلی وخارجی به اوج خود رسیده وانتخا بات قریب الوقوع ریاست جمهوری امریکا همه با عث شده است تا جهت کاهش این فضای پر تلاطم سیاسی وکسب آرای مردم , آقای بوش دست به ابتکار تازه در قالب «گسترش دموکراسی در خاور میانه بزرگ » بزند .
محمد عارف« عرفان »
لندن
موخذ :
«1» روزنا مه گاردین شماره 14جون 2004
« 2» روز نامه کریستین ساینس مانیتور شماره 11جون 2004
« 3» روز نامه گاردین شماره 13نومبر2003
« 4 » روزنامه آسیا تایمز شماره 11جون 2004
---
-