سراسمعيل خان در زير تيغ جيوپليتکس

  

اخيراً برکناری اسمعيل خان يکی از شمار مسائل داغ در افغانستان بود که منجر به کشته شدن عده شهروندان هرات و آشوب ها شد. برخی ها اين برکناری را در چارچوب خلع سلاح جنگسالاران محلی و تقويت حکومت مرکزی عنوان کردند. اما بسياری ها آنرا يک بخشی از يک استراتيزی گسترده تعبير کردند که نه تنها ريشه در آرمانهای تماميت خواهان و سلطه گرايان افغانی دارد بلکه آنرا در چار چوب بازی جيوپليتکس آمريکا برشمردند که ده ها اسمعيل، هزاران هراتی و ده ها و لايت و منطقه را به خاک و خون خواهد کشانيد. آنچه در هرات باثبات اتفاق افتيد کابوس استبداد، استعمار و بازی یزرگ جديد را بگونه آشکارا به نمايش گذاشت. روی تصادفی نيست که وقايع هرات از مدت ها قبل در مرکز توجه جهانيان قرار داشته است. دها تحليل و دها نگرش در سطح جهانی پيرامون هرات هرروز در رسانه های جهانی به چاپ می رسد. اينک از ميان ديدگاهای ناظران خارجی نقش فاکتور جيوپليتکس را در سرنگونی والی هرات که به قلم آقای م. ک. بهادراکمار دپلومات سابق هندوستان در کابل، تاشکند، مسکو و اسلام آباد که به تاريخ 16 سپتمبر در ايشيا تايمز به چاپ رسيده، برگردان آن بگونه خلاصه تقديم می شود.

با سه نگاه متفاوت می توان برکناری اسمعيل خان توسط رئيس جمهور کرزی  را تعبير کرد:

يکی اينکه هدف اساسی آنرا برچيدن بساط جنگسالاريزم توسط مقامات کابل تصور کرد؛ دوم اينکه آنرا عجله در کارزار انتخاباتی کرزی برشمرد و يا سوم اينکه  از لحاظ زمانی و هم شيوه سرنگونی  والی مردمدار هرات حدس وگمانهای زيادی را به ميان می آورده است که نمی شود آنرا جدی نگرفت.

« جنگسالاريسم» در  رسانه های غربی برای آنانی استعمال می شود که در سايه حملات هوايی آمريکايی ها بعد از سپتمبر   2001  بر طالبان، توانستند زمام امور کشور را بدست بگيرند. افزون بر آن« جنگسالاريسم» به استثنای طالبان و القاعده بر آنانی استعمال می شود که در برابر مشروعيت بخشيدن رهبری حکومت کرزی قرار دارند.

اما  معقولترين تعريف « جنگسالاريسم» افغانی را می توان در گزارش کميته روابط خارجی پارلمان  بريتانيا که قبلاً به نشر رسيده است، مورد توجه قرار داد.

در گزارش گفته می شود جنگسالاريسم زاده رسانه های غربی است که در مورد قوماندهان محلی بکار می رود. در گزازش همچنان گفته می شود قوماندانها پس از سرکوب طالبان مسئوليت امنيت خارج از کابل را در دست گرفتند که« در آن وقت بحيث نيروهای ثبات آور به حساب آورده می شدند.در واقع عملکرد مسئولانه قوماندانها در آنوقت به پيمانه بزرگ جلو لغزيدن کشور به انرشی اجتماعی را طوريکه عراق به آن مواجه شد، گرفتند.»

در بخشی ديگری از گزارش پارلمان بريتانيا آمده است « با وجود اينکه جنگسالاران و قوماندانهای نظامی يک بخشی از مشکلات افغانستان اند در عين وقت کليد حل مشکلات اين کشور نيز به شمار می روند....حرکت نظامی عليه قوماندانها در کوتاه مدت و حتا ميان مدت نه تنها به آوردن ثبات کمک نخواهد کرد بلکه نا خردمندانه و غير عملی است... واقعيت قوماندانها را نمی توان انکار کرد. .. آنها عناصر اصلی آينده افغانستان به شمار می آيند، می توانند نقش سازنده را بازی کنند و يا مخرب را... اگر قوماندانها در يک پروسه سياسی کشانده شوند اين به معنی  قبولی آنها بحيث يک واقعيت سياسی  خواهد بود. بدون شک خليلزاد و کرزی به اين ديدگاه ها موافق نخواهند بود.

اما پرسش اساسی بی پاسخ باقی مانده است با «جنگسالار» مثل اسمعيل خان چه بايد کرد؟

 در گزارش پارلمان بريتانيا به مواردی نيز اشاره می شود که برخی قوماندانها با انحرافات ذيل در گير اند: 1) توليد ترياک  و ترافيک مواد مخدر؛ 2) تخلف از حقوق بشر؛3) قاچاق؛4) نه پرداختن ماليات و عوايد گمرکی؛ و 5) ايجاد موانع در برابر کار سازمانهای انجو ها و بازسازی.

نظر به اين تعريف ها شايد بتوان اسمعيل خان را صرف در يک موارد يعنی نه پرداختن عوايد گمرکی به مرکز بحيث جنگسالار قلمداد کرد.هرچند اسمعيل خان ميليونها عوايد حاصله از تجارت مرزی با ايران را صرف بازسازی و انکساف هرات نمود نه صرف وسکی و کاخ های تجملی.

کسانيکه با شرين زبانی و اعتقادات عميق مذهبی اسمعيل خان آشنايی دارند و به او احترام قايل اند به اين باور اند که او ادعای امير شدن در افغانستان را ندارد بلکه هدف اساسی او ثبات پايدار در هرات است.

اونخستين شخصيت افغانی است که در های بازسازی به روی هراتيان کشود و انجو ها را تشويق کرد که در بازسازی هرات سهم بگيرند. اما او مخالف پايگاه هوايی آمريکا در هرات بود و استدلال او همواره اين بوده است که به پايگاه سازی نظامی در هرات ضرورت نيست. چنانچه در سال 2002 شخصاً آقای رامسفيلد به هرات سفر کرد و از اسمعيل خان خواست که اين عقيده خود را تغير بدهد و ميدان هوايی شندند را در اختيار واشنگتن بگذارد. اما اسمعيل خان نمی دانست که چرا اين منطقه از لحاظ منافع استراتيژيکی برای امريکا اهميت دارد.

 بايد گفت ميدان هوايی شندند که از ساخته های شوروی سابق است بزرگترين ميدان هوايی در آسيای مرکزی است.  توسط اين ميدان آمريکا می تواند به آسانی کنترول فضایی ايران را در دست خود بگيرد و می تواند نياز اين کشور به ميدانهای هوايی ازبکستان، قرغستان، آذربيجان و قزاقستان را برطرف  کند. اما خان به رامسفليد خيلی مودبانه ولی قاطعانه« نه» (NO) گفت.

 اين« نه» او در برابر رامسفيلد همه را شگفت زده ساخت بلکه« نه» او در ربع قرن گذشته در برابر رژيم طرفدار شوروی سابق در  قيام 14 مارچ1979   در     ذهنيت ها باری ديگر  زنده ساخته شد. اين زمانی بود که هرات در قيام ضد رژيم تره کی غرق در خون شده بود. در آنزمان اسمعيل خان يک افسر جوان بود که نه تنها از دستور رژيم وقت مبنی بر کشودن آتش به اهالی هرات امتناع ورزيد بلکه با فدائيان هم عقيده اش در کوه ها عليه رژيم سنگر گرفت و هسته مقاومت ضد شوروی سابق را اساس گذاشت.

جنرال اندروشکين قوماندان قوای شوروی سابق در هرات آنوقت ظاهراً به اسمعيل خان اخطار داد که سرنوشت او از ابراهيم بيگ رهبر باسماچی های( يا مجاهدين ) ضد تسلط روسيه در آسيای مرکزی بهتر نخواهد بود. اما خان مغرورانه به جنرال اندروشکين نوشت : « شما روسها پس از 70 سال هنوزنام ابراهيم بيگ را بخاطر داريد. من می خواهم که شما نام من را حد اقل برای 200 سال  فراموش نخواهيد کرد.»

قابل تذکر است در زمانيکه از سالهای 1992-1995 تمام افغانستان در انرشی دست و پا می زد، هرات ولايت با ثبات بود.اما طالبان هرات را به فريب و خيانت تسخير کردند.اما اسمعيل خان در برابر طالبان به مقاومت پرداخت. پرسش اساسی اينست که اگر او جنگسالار است پس چرا مردم هرات او را  دوست دارند؟

در دوسال گذشته يک بازی پيچيده بر عليه او براه افتيد. يک گروه ضعيف محلی لومپن به حمايت مستقيم استخبارات آمريکا برای سرنگونی او بکار گرفته شد.اما فاکتور قومی را که اما ن اله پشتون است وا سمعيل خان تاجک نيز شامل اجندای ضد اسمعيل خان کردند. سر انجام خون های فراوان به شمول خون پسر اسمعيل خان نيز ريختانده شد. بدين تر تيب اسمعيل خان ضعيف ساخته شد. حالا که اسمعيل خان برکنار شده اما ن اله در عقب پرده برده شده است و شايد ما هرگز ازظهور مجدد او نخواهيم شنيد؛ زيرا او ماموريتش را انجام داده است.

زمانيکه کرزی مقام وزارت معادن و صنايع را برای امير اسمعيل خان پيشنهاد کرد خان با فروتنی گفت او تخصص در مورد معادن و صنايع ندارد و بهتر است بحيث يک شهروند عادی  در هرات محبوبش باقی بماند.

با برکناری والی هرات امريکايان به سرعت شهر را اشغال کردند. اين حادثه در همسايگی  ايران زمانی اتفاق افتيد که آمريکا و اسرائيل سرگرم طرح تهديد در خليج فارس اند.

شگفت آور است که منافع محدود شخصی کرزی با منافع بزرگ آمريکا درين بازی گره خورده است.

 

برگردان از: هارون اميرزاده

تلفون: 0044+ 2084227827


بالا
 
بازگشت