بحران ترياک و چالش های بی ثباتی در ا فغانستان

  اخيراً بحثی در تحت عنوان« محور شرارت: تروريسم و مواد مخدر  در افغانستان» با اشتراک برخی کارشناسان بريتانوی و افغانی  در لندن به راه افتيده بود .مقاله کنونی  يکی  از آن است که اينک برگردان آن به   فارسی تقديم می گردد.

 

                      بيش از دونيم سال از زمان سقوط طالبان می گذرداما عليرغم حمايت جامعه جهانی تا هنوز دولت جديد افغانستان قادر نشده است تا با چالش های نظير تروريسم، طالبانيسم، جنگسالاری، اختلاس و فقر شديد مقابله کند.

 ا فزون بر آن افزايش بی سابقهء توليد مواد مخدر نه تنها وضعيت را وخيمتر ساخته بلکه ثبات شکننده افغانستان و حتا تمام منطقه را مورد تهديد قرار داده است. بناً روی تصادفی نيست که بحران مواد مخدر به يکی از داغ ترين موضوع روز بعد از نگرانی های تروريسم در منطقه تبديل شده است.

 نظر به گزارش اداره مواد مخدر وجرايم ملل متحد، افغانستان با توليد 3600  تن ترياک در سال2003   که6 

فيصد افزايش را نسبت به سال قبل نشان می دهد، مسئول شناخته شده است.   همچنانً درسال 2004  انتظار افزايش بيشتر ترياک  نيز می رود.(1)

 

آقای ماريا کوستا آمر اداره امور ملل متحد در امور مواد مخدر وجرايم قبلاً اخطار داده بود که اگر تدابير عاجل جهت مهار ساختن قاچاق مواد مخدر گرفته نشود نزديک است که افغانستان به دولت ترياکی مبدل شود.(2)

قربانيان مواد مخدر

مطابق به پيش بينی کارشناسان افزايش کشت کوکنار درافغانستان باعث مصيبت های فراوان برای همسايگان آن خواهد شد. تجارت مواد مخدر با خود اختلاس، اعتياد، جرايم و مرض ايدس را انتقال می دهد که به مشکل می توان جلو آنرا گرفت.

مواد مخدر نه تنها مصيبت برای خود افغانها و همسايگان آن می آورد بلکه اکثريت قربانيان خود رااز  از ميان شهروندان غرب انتخاب می کند.

واقعاً شرم آور است. اما شرم برای کی؟ کی ها مسئول اعتياد شهروندان غرب و بد نامی افغانستانی ها اند؟ پول های  تجارت مواد مخدربه کجا می روند؟ چگونه افغانستان مبتلا به مواد مخدر شد؟ وچگونه افغانستان می تواند از باتلاق مواد مخدر با کمک جامعه جهانی نجات پيداکند؟

به باور بنده برای اين که به پاسخ اين اين پرسش ها در بحث امروزی پرداخته باشيم، لازمست تا ريشه های مصيبت های مواد مخدر را از اهداف سياسی تا اقتصادی و از ساختار های اجتماعی تا جنايتکاری در افغانستان و خارج از آن جستجو کرد.  

 سياست و ترياک

افغانستان نه بخاطر فقر شديد رو به ترياک آورد بلکه بخاطر موقعيت خاص جيو استراتيژيکی اش در چنگال ترياک گير افتيد. سر انجام موقعيت جيو پليتيکی  آن را جيو- ترياک اشغال نموده به « سرزمين ترياک» در دنيا شهرت يافت. در واقع ريشه های زرع ترياک در افغانستان تاريخ معاصر خود را از بازی های جيوپليتيکی از سال های هشتاد می گيرد زمانيکه اين سرزمين به ميدان رقابت ميان منافع شرق و غرب مبدل شده بود.

گفته می شود انتشار مواد مخدريک بخش آجندای جنگ در آنزمان در افغانستان بود. تا پيش از جنگ افغان- شوروی( 1979-1989) توليد ترياک در افغانستان و پاکستان محدود به چند بازار کوچک می شد.کدام دستگاه توليد هيرئين وجود نداشت. اما ترياک نخست سر از پاکستان بلند کرد و سپس با شعله های آتش در ميدانهای نبرد درداخل افغانستان پياده شد. در نتيجه يک تحقيق در سال 1997 « توليد هيروين در سرحد پاکستان با افغانستان به حد بالا ی آن در جهان مبدل گرديد... در پاکستان اهالی معتاد به هيروين تقريیاً از صفر در سال 1979 به 1.2 ميليون در سال 1985 رسيد که در بالاترين سطح نسبت به هر کشور ديگر   در جهان بود "(3)

برخی آگاهان بين ا لمللی آيالات متحده را متهم به استعمال هرويين به مثابه ا سلحه عليه شوروی سابق در افغانستان  نمودند. در سال 1995 آمر سابق CIA در امور افغانستان آقای چارلس کوگن اعتراف کرد که حقيقتاً  CIA جنگ مواد مخدر را قربانی پيروزی در جنگ سرد کرد." هدف اصلی ما هر چه بيشتر ضربه زدن به شوروی ها بود. ما عملاً فرصت و وقت تحقيق پيرامون تجارت مواد مخدر را نداشتيم. من فکر نمی کنم که لازم باشد در زمينه از کسی معذرت بخواهيم. هرزمان اجبارات خود را دارد.بلی استعمال مواد مخدر نيز اجبارات خود را داشت. اما مهم آن بود که هدف اساسی بر آورده شود و سرانجام شوروی ها مجبور به ترک افغانستان شدند. (4)

بلی شوروی ها افغانستان را ترک گفتند ولی ترياک افغانستان را ترک نگفت.هيرويين حاصل آن نه تنها به عمده ترين صادرات کشور مبدل گشت بلکه اقتصاد سياسی جنگ و بی ثباتی را در پی داشت. به بيان ديگر پول های دورانی از مواد مخدر به منابع مهم پولی گروهای شورشی به شمول گروهای تروريستی مثل القاعده مبدل شده، دهشت افگنی از آسيای مرکزی تا اروپا و از شرق ميانه تا حوادث خونين سپتمبردر آمريکا رادر پی داشت. (5)

 راه های ترانزيت مواد مخدراز افغانستان

مواد مخدر يک تجارت خيلی پيچيده است و با شبکه های سنديکا های جنايت کاری دنيا ارتباط می گيرد. اين يک تجارت خيلی بزرگ است که در عقب آن اهداف و منافع گسترده پنهان اند.

روزنامه اند پند نت چاپ بريتانيا به تاريخ 29 فبروری امسال نوشت که" تجارت مواد مخدر بعد از تجارت نفت واسلحه سومين و پر در آمد ترين  تجارت  در سطح جهانی است.

تسلط بر تجارت و راه های عبور مواد مخدر مثل تسلط برمنابع نفت و لوله های عبور از کشور ها ارزش جيو پوليتکی دارد. نظارت و محافظت بر تجارت مواد مخدر و راه های عبور از افغانستان و همسايگان آن برای سنديکا های جنايی اهميت حياتی دارد.

فکر می شود موقعيت جغرافيايی افغانستان برای دلالان مواد مخدر نيز خيلی مناسب پنداشته شده و نقشی مهمی را در صادرات مذ کور به اروپا بازی می کند. بگونه مثال  سرحدات گسترده و باز با همسايگان و  رشوت خواری های عريان بسياری پوليس های اين کشور ها سهولت های فراوان را برای ترانزيت مواد مخدر از افغانستان به خارج نيز مساعد می سازد. ازينرو انحصار بر تجارت مواد مخدر و راه های انتقال آن از حد توان مافيای افغانی خارج است. نظر به اطلاعات دفتر مواد مخدر و جرايم سازمان ملل متحد مواد مخدر يک تجارت چند مليتی است که دها شبکه جنايت کار جهانی را با خود متحد ساخته است.

 کشور های آسيای ميانه يکی از راه های عمده ترانزيت مواد مخدر از افغانستان به سوی اروپا می باشد در حاليکه پاکستان و ايران، کشور های خليج و ترکيه را های ديگری انتقال مواد مخدر به اروپا را تشکيل می دهند. گفته می شود پيچيد گی تجارت مواد مخدر ا ز آنجا منشاً می گيرد که درين پروسه نه تنها گروهای جنايت کار جهانی آغشته اند بلکه اشخاص قدرتمند سياسی و دولتی نيز دست دارند. چنانچه در دودهه گذ شته برخی جنرالان وکارمندان استخباراتی پاکستان در تجارت مواد مخدره در کنار دلا لان  آن سهم فعال داشته اند. اما اين تنها برخی مقامات پاکستانی  نيستند که درين تجارت پر در آمد دست دارند، گفته می شودبرخی افسران روس در مرز تاجکستان با افغانستان نيز درين تجارت پر در آمد نقش دارند. افزون برآن برخی نيروهای انتظامی و حتا برخی دپلومات های کشور تا جکستان نيزدرين معامله قلمداد می شوند. واقعيت اينست که اين تجارت هر گز رونق نمی يافت تا « دوستان سياسی» در کشور های ديگر نمی داشت. به بيان ديگر اگر کشت خاشخاش برای دهقان فقير افغانستان نقش نجات دهنده را بازی می کند برای مافيای جهانی منبع در آمد بيليون ها دالری است که توسط آن امپراطوری خويش را از افغانستان تا کولمبيا اداره می کند. چنانچه نظر به گزارش سازمان ملل ترياک در افغانستان برای دهقانان افغانستان در سال 2003  يک بيليون دالر عايد آورد در حاليکه هيرويين فروخته شده برای مافيای جهانی 100 بيليون دالر در آمد را نصيب کرد. (6)

 

برخی عوامل افزايش  ترياک در دوسال آخير:

 

 

1)                                     نبود حکومت نيرومند- فکر می شود يکی از عوامل افزايش ترياک نداشتن يک حکومت نيرومند ملی و متعهد  در افغانستان باشد. افزون بر آن نگرانی های امنيتی در بسياری مناطق کشور، بازی قدرت در درون دولت، اختلاس، رشوت و به ويژه دست داشتن برخی عناصر حکومتی نه تنها بر رونق توليد و قاچاق مواد مخدر نقش داشته است بلکه باعث يک نوع مشروعيت بخشيدن و تضمين برای  آن شده است.

دولت همواره مسئول افزايش و چاق مواد مخدر در کشور جنگسالاران محلی را قلمداد می کند. دولت برحق است اما نه در تمام حالات. طوريکه واقعيت های افغانستان نشان می دهد درين تجارت دسته ها و عناصر گوناگون اجتماعی دست دارند که هم شامل برخی جنگسالاران می شوند و هم شامل غير جنگسالاران و شايد شامل برخی عناصرسياسی در کشور نيز شوند.

 

 (2 فقر و گرسنگی- هميشه شنيده می شود که عامل کشت ترياک فقر و گرسنگی دهقانان است. بصورت عموم اين يک بخش حقيقت است اما نه کل حقيقت. اگر در آغاز فقر دهقان را مجبور به زرع خاشخاش کرده بود بعد ها کشت آن به عادت تبديل شده و به يک استراتيژی بلند مدت تبديل می گردد. بناً گذار از فقر به رفاهيت توسط ترياک يکی از انگيزه های تشويق دهقانان  شمرده می شود که  شايد مقابله با فقر صرف از طريق کشت جاگزين نتواند بسياری دهقانان را که عادت به در آمد های بزرگ  نموده اند پاسخ قانع کننده بدهد .

 بناً لازمست ميان عامل نجات از  فقر و تجارت مواد مخدر تفکيک قايل شد.

  .

3 ) رقابت های مالی و اجتماعی-

 

  فکر می شود در آمد های هنگفت، آسان کاشتن و چند بارجمع آوری حاصلات  رقابت های اجتماعی را وارد ميدان نموده است. روی تصادفی نيست که برخی دهقانان حتا در حويلی های خويش به کشت آن پرداخته اند.

 

افزون بر آن تفاوت های زياد ميان در آمد تجارت مواد مخدر با مشاغل کم در آمد نيز اقشار مختلف اجتماعی را نا گزيراً بسوی  اشتغال  مواد مخدر جلب می کند. اين عوامل به نوبه خود باعث رقابت های اجتماعی شده و کشت ترياک  به نقاط مختلف کشور گسترش می يابد.  بناً هر قدر عمر توليد مواد مخدر در افغانستان بيشتر شود ترس آن می رود که اکثريت مشاغل کم در آمد و مشروع جای شان را به توليد و قاچاق مواد مخدر بدهند.

 

4)                                     ترياک گرايی قومی- ترياک جوانب مختلف دارد: سياسی، اقتصادی و اجتماعی . اما در شرايط افغانستان که گرايشات قومی و منطقوی جوانب مختلف زندگی را در تحت شعاع خويش قرار داده اند،  ترياک بحيث يک منبع در آمد وقدرت نمی تواند خارج ازين دايره شود. چنانچه کشش های قومی و محلگرايی  انحصار ترياک را در جنوب افغانستان که منطقه سنتی درين زمينه شمرده می شود شکستانده آنرا در شمال کشور وارد نمود.در حال حاضر نظر به  آخرين سروی توسط ملل متحد جلال آباد، هلمند و قندهار زياد ترين مقدار مواد مخدر را در مقايسه با ساير مناطق کشور توليد می کنند. در عين حال بدحشان بلاترين مقدار ترياک را در شمال کشور توليد می کند. و اين درحاليست که هرات يگانه و لايت افغانستان است با کشت ترياک مبارزه آشتی ناپزيرنموده است. همچنان بازسازی وامنيت در اين ولايت با اتکاً به عوايد مشروع صورت گرفته در سطح کشور موفق ترين تجربه را به نمايش می گذارد.

 

اما  ترس با توجه به تجارب گذشته اينست که طالبان و القاعده بادر آمد های هنگفت از ترياک زمين های جنوب آتش جنگ های قومی و دهشت افگنی را در کشور برای ساليان دراز مشتعل نگه خواهند داشت. بناً ازين نقطه نظر ترياک نه تنها منبع نجات از فقر است بلکه منبع قدرت وسيطره جويی نيز می تواند باشد. چنانچه مقابله با کشت ترياک در برخی مناطق واکنش های گوناگون داشته است. بگونه مثال در ماه  مارچ امسال اخبار تخريب تعدادی از کارگاه های هيرويين و نابودی مزارع کشت خاشخاش در ولايت ننگر هار انتشار يافت. عده دهقانان دست به مظاهره زدند. برخی مظاهره چيان اعتراض داشتند که چرا آقای کرزی نخست در زادگاه خودش دست به تخريب کشتزاز های خاشخاش نمی زند.  البته آقای کرزی ظاهراً برخی اقدامات ضد کشت خاشخاش نموده  در آخرين بازديدش از قندهار برای دهقانان قندهار توصيه کردند که از کشت خاشخاش پرهيز کنند. اما واقعيت اينست که بسيار مشکل به نظر می رسد که يک و يا  چند ولايت از درآمد های سر شار خويش داوطلبانه بگذرند در حاليکه مناطق ديگرکماکان  به کشت خاشخاش ادامه بدهند.

 نگرانی اساسی درينست اگردر کشت ترياک و يا جلوگيری از آن  مثل مسئله بازسازی، خلع سلاح و سياست کادری از امتيازات قومی و محلی  استفاده شود در نتيجه ترياک قومسازی می شود. سياست قومی سازی ترياک نه تنها عمر توليد مواد مخدر را در کشور طولانی می سازد بلکه حل مسذله ملی را در کشور نيز پيچيده تر می سازد. در آنصورت  ريشه کن کردن ترياک نه تنها به آسانی ميسر نخواهد شد بلکه به يک بحران بزرگ برای افغانستان و جامعه جهانی مبدل خواهد شد. بناً لازمست که جامعه جهانی نظارت مستقيم بر عملکرد استراتيژی ضد کشت ترياک در سراسر کشور داشته باشند تا بگونه عادلانه، مسذولانه و بدون تبعيض اين برنامه  عملی شود. در غير آن اختلاس از يک طرف، تعصب و محلگرايی از جانب ديگر ميليون ها دالر اختصاص يافته از طرف جامعه جهانی را بلعيده، ميليون ها دالر ديگر برای ريشه کن کردن اين مصيبت ملی و جهانی کفايت نخواهد کرد.

 

 استراتيژی ضد ترياک

تا جاييکه ميدانيم دولت انتقالی اسلامی افغانستان با پشتيبانی جامعه جهانی به ويژه در تحت رهبری کشور بريتانيا يک استراتيزی 10 ساله مقابله با کشت ترياک را اعلان نمود. مطابق به اين برنامه که از سال قبل به راه افتيده است افغانستان تا سال 2012 از شر ترياک نجات خواهد يافت.

برخی کارشناسان عامل افزايش کشت ترياک را در افغانستان در دونيم سال گذشته در عدم قاطعيت و ضعف دولت افغانستان می بينند در حاليکه برخی ديگری بی علاقگی آمريکاييان را در مقابله با کشت ترياک انتقاد می کنند .

يکی از انتقادات بر آدرس آيالت متحده اينست که دولت بريتانيا« شانه به شانه» با قوت های آمريکا عليه تروريزم در افغانستان و خارج از آن می رزمد و لی آمريکا « شانه به شانه» با  دولت بريتانيا عليه مواد مخدر در افغانستان نمی جنگد. دلايل اينکه چرا واشنگتن مثل لندن در مقابله با مواد مخدر جدی نيست بارنت روبين يکی از ورزيده ترين کارشناس آمريکا در امور افغانستان می گويد« هدف اساسی آمريکا را در افغانستان نه ايجاد يک رژيم بهتر برای مردم اين کشور تشکيل می داد بلکه هدف اساسی آمريکا را سرکوب تروريستان در افغانستان تشکيل می داد.» (7)

گاهی استدلال می گردد که ممکنست اهداف اولی آمريکا در افغانستان يعنی سرنگونی حکومت تروريزم طالبانی بر آورده شده باشد. اما تروريزم هنوز يک تهديد جدی است و اينبار مستقيماً از خاک پاکستان. هم چنان فکر می شود که ممکنست واقعيت های ا فغانستان واشنگتن را متقاعد ساخته باشد که خطر  مواد مخدرکمتر از تروريزم نيست.

نه تنها و ضعيت فعلی افغانستان بلکه پاکستان نشان می دهد که مواد مخدر يکی از منابع سرشار پولی برای طالبان و همراهان تروريستی آنها است. به بيان ديگر طالبانيسم+ تروريسم+ ترياکيسم  به مثابه « مثلث شرارت» نه تنها در افغانستان بلکه در پاکستان ثبات منطقه و جهان را برهم می زنند. بنابرين مبارزه پيگير عليه تروريزم مستلزم مقابله با طالبانيسم و ترياکسالاری نيز می باشد.

اما آيالات متحده درين اواخر نگرانی شديد خود را نسبت به افزايش بی حد مواد مخدر در افغانستان ابراز کرد. چنانچه آقای رابرت چارلس د ستيار اداره قصر سفيد طی بيانيه ای در مجلس کانگرس بتاريخ اول اپريل 2004 نگرانی دولت آمريکا را در زمينه چنين بيان نمود: « خاشخاش منبع در آمد بيليون ها دالر برای افراطيون و گروهای جنايتکار است.قطع توليد خاشخاش يک مسئله مرکزی است که با امنيت ودموکراسی پايدار رابطه مستقيم داشته به معنی پيروزی در جنگ بر تروريسم نيز شمرده می شود.» او همچنان افزود:« نبرد با کشت خاشخاش در ديگر کشور ها نتيجه موفقانه داده است و ممکنست که در افغانستان با ايجاد حکومت نيرومند، دموکراتيک، با حمايت جامعه جهانی، بهبود و ضيعيت امنيتی و اتفاق کامل نيز اين هدف موفقيت به دنبال داشته باشد»(8)

حامد کرزی رئيس جمهور افغانستان اخيرا نگرانی شديد خويش را نسبت به بحران کشت خاشخاش در کشور ابراز نمودند. او در آغاز ماه اپريل از تريبون کنفرانس برلين گفت: «  مواد مخدر دولت افغانستان را بی ثبات می سازد»

آقای کرزی از جامعه جهانی تقاضای 300 ميليون دالر کمک نمود که کشت خاشخاش را تا 70% در افغانستان کاهش د هد. او همچنان برای  ريشه کن کردن مواد مخدر در يک تلاش بلند پروازانه جهاد عليه کشت خاشخاش اعلان کرد. هر چند رهبر افغانستان در جنگ عليه مواد مخدر جديست اما سوال اساسی درين است که آيا جهاد آقای کرزی می تواند به رستاخيز بزرگ ملی  عليه مواد مخدر در شرايط حياتی برای وی در آستانه انتخابات رياست جمهوری مبدل گردد؟

جامعه جهانی به ويژه اداره آقای بوش به صداقت و تصميم آقای کرزی شکی ندارد. اما با توجه به واقعيت های جامعه افغانی به خصوص بازی های قدرت طلبی در داخل حکومت او به مشکل می توان به حرف های آقای کرزی اعتماد کرد. افزون بر آن برخی افغانها حکومت آقای کرزی را متهم می کنند که نه برنامه عادلانه خلع سلاح و بازسازی در راسر کشور دارد و نه کدام استراتيژی واقعبينانه عليه توليد مواد مخدر در کشور. ظاهراً به نظر می رسد که يگانه استراتيژی اينست که چگونه رقبا را در انتخابات نزديک با هر و سيله ممکنه شکست داد و قدرت را در انحصار خود قرار داد. اگر اين حقيقت داشته باشد در آن صورت جهاد عليه ترياک به جهاد عليه رقبای سياسی تبديل شده و مبارزه با مواد مخدر يک بازی سياسی بيش نخواهد بود.

تا جای که معلوم است نه تنها افغانها نسبت به سياست های دولت شان مشکوک اند برخی ناظران خارجی نيز شک خويش را پنهان نمی نمايند. چنانچه سنهوا نت( نشرات چينايی) بتاريخ 15 اپريل سال جاری از کابل چنين راپور داد:« يک تعداد صاحب نظران که در آسيای ميانه مستقر اند و ناظر اوضاع افغانستان اند تعهدات کرزی را به جامعه جهانی به ديده شک می نگرند. اکثريت ژست های نيکوکارانه مقامات افغانی نزد  جامعه جهانی تا اندازه زياد به منظور جمع آوری پول از کشور هاست.» در گزارش همچنان آمده:« دهقانان می گويند تا زمانيکه دولت کشت جاگزين پيدانکند، مسئله امنيت و وضع اقتصادی مارا بهبود نه بخشد ما به توليد ترياک ادامه خواهيم داد»((9

برخی کارشناسان از جمله بارنت روبين معتقد است بهترين راهيکه می توان جلو کشت ترياک را گرفت قبل از همه بايد وضيعيت امنيتی و اقتصادی را بهبود بخشيد. بدون  حل اين دو،  ريشه کن کردن ترياک از افغانستان يک تخيل بيش نخواهد بود.(10).

نتيجه

اگر افغانستان در سالهای 80 يکی از نقاط داغ برخورد ميان منافع  شرق و غرب تبديل شده بود اما بعد از حوادث خونين سپتمبر ، اين کشور برخلاف بحران عراق ظاهراً يک مودل همکاری و توافق  در سطح  جامعه جهانی مبدل شده است. در واقع اين يک فرصت طلايی است نه تنها برای افغانها بلکه برای جامعه جهانی  در جهت تامين صلح، ثبات، دموکراسی و رفاه در منطقه.

بسياری ها معتقد اند که  افغانستان با ثبات و بارفاه به سود همه  است. برخلاف از افغانستان بی ثبات هيچ کشوری در منطقه و جهان نفع نخواهند برد به جز از تروريست ها و مافيای مواد مخدر. اما به نظر می رسد برخی محافل سياسی در پاکستان  منافع خود را در بی ثباتی افغانستان می بينند و با صدور تروريست ها اين هدف را عليرغم  حضور قوت های خارجی ادامه می دهند. بدين تر تيب افغانها و دوستان بين ا لمللی آنها در برابر صدور تروريسم از خارج و توليد مواد مخدر از داخل کشور مواجه اند. مقابله با  هردو نه تنها يک امر آجتناب نا پزير است بلکه يک آزمون تاريخی برای همه به حساب می آيد.  

 

*****

  هارون اميرزاده

لندن

 27th April, 2004

 

 Tel: 0208422 7827

 

 منابع:

(1) and (2) For details see press release SOC/NAR/88 or http://www.unodc.org/unodc/index.html

(3)                        And (4) Chossudovsky Michel, “The Spoils of War: Afghanistan's Multibillion Dollar Heroin Trade

   (5)  For details, see Michel Chossudovsky, War and Globalization,The Truth      behind September,11,GlobalOutlook,2002,http://globalresearch.ca/globaloutlook/truth911.html

 (6) US State Department quoted by the Voice of America (VOA), 27,         February, 2004

(7) For details see The other war, the new Yorker/04/05/2004 or The article “Why Bush’s Afghanistan problem won't go away   

(8) For details see “Congressional Hearing, on 1st April 2004

(9) Fore more information please see xenhuanet the articl” Afghanistan     

determined to get rid of drug” or www.chinaview.cn, 2004-04-15 19:37:10

 

(10) For details see Eurasia insight Mark Berniker “Afghanistan stands on brink of becoming "narco-state” 2/10/04

 

*******


بالا
 
بازگشت