رضا خينجی  آلمان

پاکستان مرکز تربيه تروريزم و بنياد گرايی اسلامی در جهان

بنده پيش از آنکه وارد اصل مطلب شوم با مطالعه خبر رهايی تعدادی از اسرای پاکستانی از طرف حکومت افغانستان مندرج صفحه پنجم شماره 615 هفته نامه وزين اميد ، باحترام عيد اضحی اعتراض نمی گيرم ، ولی با تائيد از نوشته محترم دستگير نايل در صفحه هفتم همين شمارهً اميد که قبلا در سايت آريايی نيزمطلب مذکوردرج شده است و اينکه آقای کرزی اسرای پاکستانی را طی چند دوره  بدون توجه به اعتراضات قانونی نويسندگان بخشيدند بحيث يک شهروند اين مملکت می خواهم نکاتی را درباره اينکه اين « لک بخشی » ها چرا بدون هيچ حساب و کتابی صورت گرفت  ، بعرض برسانم :

اولأ :  به همه معلوم است که طالبان ، القاعده و ساير تروريستان عربی و عجمی ، در خاک پاکستان تربيه شدند و از آن طريق برحريم مقدس وطن ما تاختند و اين خانه خورشيد را به « زمين سوخته » تبديل کردند.

ثانيا ٌ :  پاکستان با زير پاکردن تمام قوانين بين المللی و رعايت نکردن اصول همزيستی و همسايگی با اعزام قوت های منظم ( فوج ) نيز از طريق زمين و هوا وارد افغانستان شد و اگر مقاومت مردم ما برهبری مسعود شهيد نمی بود طبيعی کار را يکسره کرده بود و اکنون افغانستان به مرکز بنيادگرايی اسلامی تبديل شده بود. و طالبان و القاعده پلان شوم شانرا برای دسترسی به آسيای ميانه و از آنجا به سوی ساير کشورهای جهان درمحل تطبيق می گذاشتند و پاکستان هم به اهداف شوم خود نايل ميگرديد.  درود بر همه انهائيکه خون دادندو آزادی وطن تاريخی ما را به قيمت جان شان خريدند.

ثالثا ٌ :  با وصف موجوديت نيروهای بين المللی و اهدافيکه امريکا و حاميان بين المللی اش برای آوردن امنيت ، صلح و بازسازی و ارتقای سويه حياتی کشور ما در پيش گرفته اند و مردم بيک آيندهً خوب اميدوار استند ، هنوز هم پاکستان به خرابکاری خود ادامه ميدهد و از سرحدات شرقی ، جنوبی و جنوب غربی برکشور ما می تازد و آرامش و امنيت را برهم می زند و باعث کشتار مردم بی گناه و مانع بازسازی و پيشرفت می گردد. حملات انتحاری و راکت پرانی های کور در برخی از حصص شهر پرجوش و خروش کابل ناشی از همکاری آی اس آی با همان گروپ های خرابکار ، با اضافهً گلبدينی ها ميباشد.

رابعا ٌ: اسرای جنگی بايد طبق قوانين کشوريکه مورد تجاوز قرار گرفته ، محاکمه و مجازات شوند و بعدا طبق يک پروتوکول و اخذ تعهد به اوطان اصلی شان عودت داده شوند.

خامسا ٌ :  طريق ديگر همان تبادله زندانيان است ، مشروط براينکه دست متجاوزين بخون مردم آغشته نباشد ،  چون تبادله چنين افراد با زندانيان عادی کار ناصواب و دور از عدالت خواهد بود. ولی چنانچه ديديم نه حکومت افغانستان اين مسايل را در نظر گرفت و نه هم پاکستان هيچ حسن نيتی به رهايی زندانيان افغان از محابس پاکستان نشان نداد و صرف يکمرتبه تعداد معدودی از افغانهای بيگناه را در برابر تعداد زيادی از اسرای متجاوز خويش که دستان شان تا آرنج بخون مردم بيگناه ما آغشته است رها کرد و بس.

 حالا برميگرديم به اصل موضوع :

چند روز پيش دوستی که از سويدن آمده بود گفت : «  کانال چهار تلويزيون سويدن شهر « گاتن بورگ » يک فلم مستند دوساعته را از مدارس و کمپ های تربيه طلاب مذهبی در کشور همسايه افغانستان يعنی پاکستان بروی پردهً تلويزيون آورد که همه بينندگان از مشاهده فلم دچار تعجب و شگفتی گرديدند زيرا مردم فکر می کردند که بعد از رخداد های تلخ و تکاندهندهً 11 سپتمبر 2001  در امريکا و فشاريکه حکومت بوش بر دولت پاکستان وارد کرده بود  پاکستان ديگر آهسته آهسته گليم مندرس و کثيف بنيادگرايی مذهبی را که منبع تروريزم در جهان بحساب ميرود ، از سرزمين خويش برچيده و مدارس و کمپ های تربيه و پرورش آنها را مسدود کرده ويا حد اقل با راجستر کردن مدارس و تجديد نظر اصولی و کلی در برنامه های درسی ، فعاليت های خودسرانهً آنها را مهار و بردهن مولاناهای  غدار و سيه دل آنجا لگام زده خواهد بود. ولی دراين فلم مستند که در يکی از کشورهای مترقی و پيشرفتهً جهان بنمايش گذاشته شده همه مشاهده کردند که مدارس تربيه طلاب مذهبی بنياد گرايی و کمپ های تربيه وپرورش آنها نه تنها بحال خود باقيست بلکه بيش از پيش توسعه يافته و تدريس دروس مذهبی بشکل افراطی آن بيشتر بالای پسران خوردسال ، نوجوانان و جوانان از سنين 6 و 7  سال به بالابطور اسف باری بصورت سرسام اور ادامه دارد.

او گفت : تعداد مراکز تربيه بنيادگرايی خيلی زياد به چشم می خورد که شمار آن در تلويزيون نا ممکن بود و بهمين صورت تعداد طلاب را نمی شد حساب کرد ولی به هزاران نفر بالغ می گرديد. جالب اينکه همه آنها خود را پيروان اسامه بن لادن تروريست مشهورعربی و ملاعمر قلمداد می کردند. و در شعار هايی که از اعماق قلب شان بلند می شد می گفتند که بدستور اسامه و ملاعمر و مولاناهای ديوبندی بزودی به افغانستان برخواهند گشت و سرزمين عقابان بلند آشيان را که يکبار مفتضحانه در آن شکست خورده و پوز های شان بخاک ماليده شده دوباره تسخير خواهند نمود و بمرام های ناپاک شان دسترسی پيدا خواهند کرد.

دربين گله های طلاب مذهبی بنياد گرايی ، رهبران مذهبی پاکستان چون سميع الحق،  فضل الرحمن و تعداديگری نيز ديده می شدند و بطور آشکار به طلاب می گفتند که طالبان مجددا به افغانستان برمی گردند و آنجا را اشغال می کنند و به اين اظهارات شان فخر و مباهات هم می کردند.

آنها نظام های قبلی افغانستان را کمونستی و رهبران شانرا کافر خطاب نموده و شعار ميدادند که يگانه پيشوای اسلام اسامه بن لادن و ملاعمر هستند.. به قول آنها در يک طرف پيروان خدا  قرار دارند و  که عبارت اند از همان دو نفر فوق الذکر در طرف ديگر پيروان شيطان قرار دارند که عبارت اند از بوش رئيس جمهور امريکا ، تونی بلر صدراعظم انگليس ورهبران افغانستان و پاکستان.

وی افزود که : از مشاهده اين فلم مستند چنين می توان نتيجه گرفت که پاکستان اين خائن به همسايه در قلع و قمع مراکز تربيه بنيادگرايی مذهبی که سرانجام طلاب مذکوربحيث تروريستان حرفه يی سر بلند ميکند و با مفکورهً پليد شان جهان مترقی و همزيستی مسالمت آميز بين کشور ها را به مخاطره می اندازرند هيچگونه اقدامی بعمل نياورده و فقط با حيله و نيرنگ و مکارگی هم امريکا و افغانستان و هم جهان را فريب ميدهد.»

لذا با در نظرداشت اين فلم مستند ، طوريکه در فوق عرض شد که در يکی از کشورهای مترقی جهان بنمايش گذاشته شده و هيچگونه شک و ترديدی درآن وجود ندارد بازهم انسان دچار حيرت و شگفتی می شود که :

ـ چراامريکا در برابر سياست های ضد و نقيض پاکستان در مسئله افغانستان خاموشی اختيار ميکند؟

ـ چرا آقای کرزی و همان اعضای کابينه اش که تابعيت دوگانه دارند از اعمال ضد بشری طالبان در افغانستان چشم پوشی عمدی می کنند و از آنها برای سهمگيری در دولت افغانستان دعوت بعمل می آورند؟ اتخاذ سياست امريکا  و ملل متحد نيز راجع به طالبان و بازگشت مجدد آن ترورستان جنايت کار به افغانستان جدا مورد اعتراض مردم افغانستان بوده و ظلم صريحی است که در برابر اين ملت شريف که همه شاهد ويرانی وطن و کشتار مردم بدست آن جانيان حرفه يی در تبانی باآی اس آی پاکستان بوده اند ولی هنوز هم از شر شان رهايی ندارند. کی ميداند که آی اس آی آن جناوران را مثل سابق تعليمات نظامی هم ندهد.

ترحم بر پلنگ تيز دندان           ستم گاری بود بر گوسفندان

درفرجام بايد گفت که :

سياست های کرزی با استفاده از صلاحيت های مهار ناشدنی اش دروجود نظام رياستی امريکايی و نصب مهره های خطرناک افغان ملتی ، گلبدينی ، طالبی و ديگر فاشيست مشرب ها در کرسی های بلند حکومت افغانستان در مرکز وولايات کار يکجانبه و ناصواب بوده و عواقب ناگواری را در قبال دارد. پيشنهادمن اينست که کادر های ورزيده ، مسلکی ووفادار به افغانستان متحد وسربلند در بين همه اقوام شريف اين کشور وجود دارد ، بنابرين با گزينش چنين مهره ها از يک قوم ، آنهم برتری جويانی که يکبار ملت شريف ما آنها را آزموده است ، حقوق ساير اقوام کشور را نبايدپايمال نمود وبه دموکراسی لطمهً شديد وارد کرد.

اتخاذ چنين سياستی تداوم همان سياست های خائنانه اميرعبدالرحمن خان ، نادرخان ، هاشم خان و محمد گل مومند و ووو........ خواهد بود که با بيداری شعور سياسی ملت ديگر مورد تائيد هيچ قومی از اقوام شريف اين کشور ( بشمول پشتونهای وطن پرست که به همه اقوام کشور می انديشند و به وحدت ملی وبرابری حقوق همه اقشار و طبقات مردم احترام دارند ) نبوده ودر آينده هم نخواهد بود و بايد از عواقب نا گوار آن برحذر بود


بالا

بعدی * بازگشت * قبلی