پیام وحدت
خلای تشکیلات سراسری در افغانستان

 

بعد از سقوط حکومت دوکتور نجیب الله ، خلای سیاسی سازمان سیاسی سرتا سری در پهلوی قدرت مرکزی سراسری بوجود آمد. از ویژگی های عمدة رژیم طالبان ، پر نمودن این خلای تشکیلاتی ـ سیاسی سراسری توسط دستگاه دولتی بود . ایدیالوژی اسلامی پایة عقیدتی و تبلیغاتی نظام توتالیتاری طالبان گردید و تشکیلات دولتی در عین زمان به تشکیلات سیاسی ـ ایدیالوژیکی سراسری در کشور مبدل شد.

آیدیالوگ های رژیم طالبان با تحقق برنامة نظامی ـ تشکیلاتی خویش ، چنان نظم و دسپلین آهنین و فضای اختناق را در کشور بوجود آوردند که تبارزهرگونه نیروی اپوزیسیون ویا اعتراض مردم را نا ممکن می ساخت.

بهمین دلیل حتی تصور سقوط رژیم طالبان در سالهای نزدیک ، نمیتوانست در ذهن کسی و از آنجمله جامعه شناسان خطور نماید. سقوط رژیم طالبان ، حادثة کاملا غیر مترقبه و نتیجة عامل بیرونی بود . بااین سقوط در نوامبر سال 2001 ، مسالة خلای تشکیلاتی ـ سیاسی سرا سری در افغانستان ، بار دیگر با تمام جدیتش مطرح گردیده است .

در طول تا ریخ سیاسی افغانستان ، یگانه حزبی که موفق شد سازمانهای خود را در سرتاسر کشور ایجاد نماید و افراد مربوط به تمام اقوام ، قبائل ، ملیت ها و مذاهب کشور عضو آن گردند ـ حزب دیموکراتیک خلق افغانستان و بعد از تغییر نامش در سال 1990 حزب وطن بود . این حزب بمثابة یگانه سازمان سیاسی سراسری کشور بیشتر از یک ربع در عرصة سیاسی افغانستان ، بلا منازع و بدون رقیب فعال بود و از آنجمله 14 سا ل  زمام امور کشور را در اختیار داشت. بهمین مناسبت است که ریشه های این حزب در جامعة افغانی خیلی عمیق و تاثیرات آن تا به امروز نیرو مند و مشهود است . اعضای حزب وطن از خصوصیات شائسته برخوردار بوده اند. وطندوستی ، صداقت ،پاکی ، خدمت به مردم ، وقف و فداکاری از مشخصات عمدة آنها بشمار میرود. درینجا قابل یاد آوریست که در تنظیم های مجاهدین وجنبش طالبان نیزافراد پاک ، وطندوست و معتقد به به ترقی و بهروزی مردم کم نیستد.

عمده ترین نقیصة ح د خ ا ، حزب وطن ، تنظیم های جهادی و جنبش طالبان ، آیدیالوژیک بودن و توتالیتاری بودن آ نها بوده است . رهبران ، بنام حزب ، تنظیم و یا جنبش تصمیم میگرفتند ، و درین تصامیم ، بیشترمنافع محدود گروهی نسبت به منافع عام وطنی در نظر گرفته می شد.

بطور مثا ل در سی سال زندگی ح د خ ا فقط یک کنگرة حزبی در سال 1990 دائر گردید ، که آنهم کنگرة موسس حزب وطن بود. در حا لیکه وقایع سرنوست سازی چون کودتای نظامی 1973 محمد داود ، کودتای نظامی 1978 ، مداخلة اتحاد شوروی در دسمبر 1979 در افغانستان رخ داده بود ، که هر یک از آنها ایجاب دعوت کنگرة فوق العادة حزب را می نمود. چرخش بنیادی سیاست حزب در اوائل سال 1992 از جانب گروهک معامله گر در رهبری حزب وطن و کنار آمدن آ ن با یکی از تنظیم های بنیاد گرای جهادی و تسلیمی ادارات دولتی و قوای مسلح کشور به آنها زیر پوشش ایجاد ادارات ائتلافی ، بدون مراحعه به حزب ، و حتی علی الرغم مخالفت شورای مرکزی حزب وطن در جلسة 19 اپریل 1992 از نمونه های بارز نظم توتالیتاری و در پرتو آ ن  استخدام حزب در جهت منافع عده یی از رهبران و گروهک های مربوط شان میباشد.

حوادث بزرگ دهة اخیر و ازآ نجمله پایان جنگ سرد ، یک قطبی شدن جهان ، تسریع پروسة گلوبالیزاسیون و بخصوص وقایع تروریستی 11 سپتمبر 2001 درایالات متحدة امریکا ، تغییرات بنیادی را در اندیشة جهانیان ، از آنجمله روشنفکران افغانی خاصتا اعضای حزب وطن ، تنظیم های جهادی و حتی جنبش طالبان ، وارد کرده است . ارزش های عام و جهانی دموکراتیک بر اذهان اکثریت قاطع این روشنفکران  و روشنفکران غیر وابسته مسلط گردید و جای ایدیالوژیهای کلیشه یی و بیگانه را گرفته اند. چنین تغییرات ماهوی ، جنبش روشنفکران افغانی را از محتوی نوی برخوردار و آ نرا با مطالبات سدة بیست ویکم و جهان متمدن همگام میسازد.

روشنفکران معتقد به دیموکراسی ، ترقی و عد الت اجتماعی و طرفدار ایجاد جامعة مدنی ، بدون در نظر داشت سابقة تعلق سازمانی سیاسی ، بخصوص اعضای حزب وطن ، یگانه نیرویی میباشد که باید رسالت پرکردن این خلای تشکیلاتی سراسری سیاسی را در افغانستان بعهده گیرند و بسرعت حزب خود را بر مبنای ارزشهای دموکراتیک بوجود آورند.

همین مقطع زمانی ، بار دیگر شانس بزرگی را در اختیار روشنفکران قرار داده است ، تا با استفاده از آن ، دوباره وارد عرصة سیاسی کشور گردند. نارسائی های پارینه را جبران و تاحدودی خود را در برابر مردم افغانستان اعا دة حیثیت نمایند.

یکی از عوامل عمدة دشواریهای ادرة موقت آ قای کرزی و بازگشت سریع افغانستان بعد از طالبان به دوران قوماندان سالاری ـ فقدان تشکل سیاسی سراسری دیموکراتیکی است که بر مبنای ان ادارة دولتی باز سازی گردد.

لذا جدی نگرفتن مسالة ایجاد حزب سراسری دموکراتیک و یا تا خیر در آ ن، اشتباه و حتی گناه بزرگی است که روشنفکران بار دیگر در برابر مردم خویش مرتکب میگردند. زیرا تاریخ سیاسی کشور های مختلف بیانگر چنین خلای تشکیلاتی سراسری نمیتواند برای مدت طولانی باقی ماند ، و بزودی از جانب نیرو های دیگری پر خواهد شد. این نیرو ها میتواند عقب گرا و یا نیرو های منحرف و از نگاه اندیشه یی و سیاسی مریض باشند ، که تلافی این نقیصه باردیگر سالیان درازی را در برخواهد گرفت. درمیان نیرو های مختلف سیاسی در افغانستان ، قبل از همه اعضای حزب وطن ، بنا بر تجارب سی سالة تشکیلاتی ، امکانات فراوان ایجاد سریع یک حزب دموکرات را در همکاری با روشنفکران غیر وابسته و عناصر دموکرات سازمانهای سیاسی دیگر ، تنظیمهای جهادی و جنبش طالبان دارا میباشند.

مشخصات حزب نوین :

 

مشخصات هر حزب در مرامنامه و اساسنامة آن منعکس میگردد. جهان ما و در مجموع و افغانستان بخصوص ، در دهة اخیر دستخوش چنان تغییرات ماهوی شده اند که در طرح مرامنامه و اساسنامه نمیتوان آنرا از نظر انداخت.

مرامنامه باید در شرایط کنونی برپایة اساسات آتی استوار باشد:

ـ انعکاس دهندة نظریات و اندیشه های وسیعی باشد که بر مبنای آ ن حزب جدید بتواند عناصر دموکرات غیر وابسته ، اعضای حزب وطن و سازمانهای دیگر سیاسی ، روشنفکران همه تنظیم های مجاهدین و جنبش طالبان ، معتقد به دموکراسی و ترقی را در آغوش بکشد.

ـ  از تعصبات و تنگ نظری های قومی ، قبیلوی ، زبانی ، منطقوی ، مذهبی و جنسی مبرا بوده ، انعکاس دهندة آرمانهای تمام مردم افغانستان باشد.

ـ مضمون اساسی آنرا چهار اصل عمده تشکیل دهد :

1 ـ استقرار نظام دموکراتیک ؛

2 ـ اعمار جامعة مدنی ؛

3 ـ اقتصاد بازار آزاد ؛

4 ـ دوستی با تمام کشور های جهان بر پایة بیطرفی دائمی و ا صل خود ارا دیت افغانستان مستقل دارای تمامیت ارضی و حاکمیت ملی.

مقررات اساسنامه حزب نوین ، باید در قطب مقا بل قواعد توتالیتاری درون حزبی و یا تنظیمی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ـ بعدا حزب وطن ، تنظیم های مجاهدین و طالبان قرار داشته باشد.  قواعدتشکیلاتی احزاب و تنظیم های مذکور زعامت رهبران و گروهک های مربوط شانرا تا لحظة مرگ شان تضمین می نماید ، دگر اندیشی و امکان تبارز طبیعی رهبران جدید از میان جوانان را نا ممکن می سازد. مضمون تشکیلاتی مذکور را سنترالیزم مبتنی بر اطاعت کورکورانه و بدون چون و چرای مقامات پائین از بالا تشکیل میدهد ، که به سازمانهای مذکور خصلت نظامی میدهد . تمام تصامیم از جانب یک شخص یا در مشوره با گروهک های مربوطش اتخاذ میگردد ، و اگر در ارتباط به تصامیم مشورة هم میشود ، کاملا میخانیکی ، تشریفاتی ، نمایشی و توام« با بیانیه های تائیدی » بوده است. تصامیم و فیصله ها مربوط به کشور ویا زندگی حزبی و یا تنظیمی ، از جامعه ، اعضای این سازمانها و اکثرا حتی از رهبران این سازمانها ، تا زمان تطبیق آن پنهان باقی می ماند و تنها یک شخص ویا گروهک مربوطش از آن مطلع میباشد. معاملة تاریخی سال 1992 و عقیم ساختن پلان صلح ملل متحد در افغانستان ، طوریکه در بالا به آن اشاره شد ، از نمونه های برازندة تصمیم گیری های سازماندهندگان نظام توتالیتاری ، در غیاب حزب و تنظیم های جهادی و بدون موافقت آنها بوده است .

در اساسنامة حزب نوین ، دموکراسی باید روح و روان زندگی درون حزبی را تشکیل دهد. از جمله اصول انتخابات دموکراتیک تمام مقامات رهبری حزب از پائین تا بالا ، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ؛ آزادی کامل اعضای حزب در ابراز نظریات و اندیشه های شان در سازمان های حزبی و رسانه های گروهی ؛ و پلورالیزم عقیدتی ، باید بصورت روشن در اساسنامه انعکاس یابد. در نتیجة دموکراتیزه کردن زندگی حزبی ، اصل علنیت در تمام امور حزبی مسلط میگردد ، سیاست جاری ، اهداف نزدیک و ستراتیژیک حزب ، تصامیم و فیصله های رهبری آن همواره تحت کنترول و قضاوت نه تنها اعضای حزب ، بلکه تمام مردم کشور قرار میگیرد ، از امکان بروز انحرافات و لغزش های جدی جلوگیری میکند و ابتکارات و استعداد های اعضای حزب بدون موانع در هر سطح تبارز می نماید.

اصول برناموی و اساسناموی بالا ، زمانی میتواند تحقق پیدا نماید که مرامنامه و اساسنامه پاکیزه از وابسته گی های ایدیالوژیک باشد. امروز با پایان دوران جنگ سرد ، مبارزه و مخاصمت ایدیالوژی ها جای خود را به رقابت قانونی و صلح آمیز طرح های برناموی بخاطر انکشا ف اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی کشور ها داه است . در افغانستان نیز تمام تلاش افرا د غیر وابسته و متشکل در سازمانهای سیاسی ، باید متمرکز براصل غیر ایدیالوژیک کردن فعالیت های سیاسی ، زدودن عقده ها و مخاصمت های متقابل بر مبنای آشتی ملی و طرح برنامه های دقیق بخاطر بازسازی کشور جنگ زده و انکشاف سریع اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی آن باشد.

میکانیزم ایجاد حزب سراسری در افغانستان :

 

روشنفکران افغانی بخاطر ایجاد سازمان سراسری سیاسی به شیوه های مختلفی متوسل میشوند که همة آنها ماهیت همگونی دارند و در همان شیوه های عنعنوی خلاصه میشوند.

میکانیزم عنعنوی :

اعضای حزب وطن و سازمانهای سیاسی دیگر ، روشنفکران تنظیمهای جهادی و جنبش طالبان و همچنین عدة از روشنفکران غیر وابسته به ضرورت ایجاد حزب سرتاسری مبتنی برارزش های دموکراتیک پی برده اند ، اما بخاطر ایجاد آن میکانیزم عنعنوی و غبر دموکراتیک را بکارمیبرند . منظور نویسنده از بکار بردن میکانیزم عنعنوی ـ ایجاد حزی سراسری از بالا مبیاشد. از جانب عدة از روشنفکران بخاطر این ارمان در کشور های مختلف ، از جمله کشور های اروپائی تلاش هائی صورت می گیرد. این تلاش ها بعد از 11 سپتمبر 2001 بصورت چشمگیری افزایش یافته اند.  زیراباسقوط طالبان روزنة امیدی باز شده و امکان باز سازی کشور و عودت مهاجرین ، از آنجمله روشنفکران ، بوطن میسر گردیده است .

آنهائیکه به این تلاش ها دست میزنند به دو گروه تقسیم میشوند :

1 ـ آنهائیکه درظاهر امر سخن از دموکراسی میزنند و اما در واقعیت به آیدیالوژی های کلیشة بیگانه معتقد و به ارمان استقرار نظام و تشکیلات سیاسی توتالیتاری وفادار باقی مانده ویا در صدد دموکرتیزه کردن این ایدیالوژی ها بر آمده اند.

افرادی ازین گروه ، بخاطر سابقة مورد سوال شان ، جرات طرح روشن ایجاد حزب و یا بر آمد آشکار روی صحنة سیاسی را ندارند و بخاطر فریب روشنفکران ، زیرروکشها و نامهای تقلبی ، تشکیلاتی را بوجود می آورند تا در آینده بار دیگراز آنها بخاطر مقاصد شخصی ویا گروهی خویش استفاده نمایند.

عدة دیگری ، اصلا از خواب چند دهة پارینه بیدار نشده اند و از زمان پا نهادن شان در عرصة سیاست تا امروز ، بدون خستگی و بصورت حرفوی ، مشغول دسیسه بازی ها ، اتهام بندی ها ، ساخت و بافت ها و سرو صورت دادن های گرو هک های مخفی دردرون احزاب و یا جنبش های روشنفکری می باشند.

2 ـ آنهائیکه صادقانه به نامهای مختلف به هدف علنی ایجاد تشکل سیاسی ، به اقدامات دست زده و تعدادی از روشنفکران وطندوست و دموکرات را دوباره به عرصةسیاست فعال کشانیده اند. این شخصیت ها مقام والائی درجنبش روشنفکری دارند ، و در صورت عدم ارتکاب اشتباهات در آینده ، نقش موثری در نهضت های سیاسی افغانستان خواهند داشت .

علی الرغم تفاوت ریشة در اندیشه و اهداف این دوگروه ، وجود مشترک آنها در برخورد با میکانیزم ایجاد حزب سراسری برملا میگردد. زیرا گروه دوم نیز بصورت غیرشعوری در بند همان شیوه های پارینة سازماندهی تشکیلات سیاسی دوران حاکمیت عقاید توتالیتاری باقی مانده است .

پیشنهادات هر دو گروه در ارتباط به ایجاد حزب سراسری چنین خلاصه می شود :

1 ـ عده یی از رهبران دیروزه پیشگام شوند و مانند پیامبرانی امت خویش را از عقب خویش بکشانند. مدعیان این نظر ، بی خبراز آ نند که درین دهة اخیر همه کس و هر چیز دستخوش تغییرات بنیادی شده اند و دیگر امتی باقی نمانده است . اعضای حزب وطن و دیگر سازمانهای سیاسی ، روشنفکران جهادی وطالبی ،ازتجارب بزرگی برخوردارو اکثریت آنها به کدرهای آزموده و رهبران مبدل شده اند. علاوه بر آن ، نسل نوی مبرا از نارسائی ها و امراض دیروزی بپا خاسته ، اطفال 15 سالة دیروز به انسانهای 25 سالة امروز و 20 سالگان دیروز به سیاستمداران 30 سالة امروز مبدل گردیده اند ، و اگر « رهبر بازی » ها مطرح شود ، هزار ها « رهبر » ادعای پیشگامی خواهند کرد و ارمان ایجاد حزب سراسری به رویایی مبدل خواهد شد.

2 ـ حزب سراسری از طریق بهم نزدیک کردن و نتیجة بهم پیوستن گروه ها و تشکیلات پراگنده در شهر ها و کشور های مختلف ایجاد گردد. بخاطر رسیدن به این هدف کمیسیونهائی با حوصله مندی از شهری به شهری و از کشوری به کشوری در حال مسافرت اند تا به رهبران این گروه ها بفهمانند که خیر و صلاح همه در یکجا شدن بخاطر ایجاد حزب سراسری میباشد. در حالیکه این حلقه و گروه ها در بسیاری از کشور ها ایجاد شده و تعداد آنها چنان وافر است که امکان تخنیکی بهم نزدیک شدن آنها وجود ندارد. از جانب دیگر هیچ یک از رهبران این حلقه ها و گروه های حاضر به اطاعت از رهبران وگروه های دیگر نیست و اولین سوالیکه درذهن هر یک خطور میکند اینست که چرا ا و ؟  و به نفع کی ؟  از موقف خویش عقب برود، ویا جای او و گروهکش در تشکیلات آینده در کجا خواهد بود ؟

بعدا هویدا میگردد که « سازماندهندگان اصلی » کمیسیونها نیز از همان آغاز کار ، به بیهودگی این تلاش ها معتقد بودند و عمدا می خواستند عدة از کادر های خوشنام ، با تجربه و هوشیار را زیر این غلاف جمع آوری نموده از ان حلقة جدیدی را تحت رهبری خویش ایجاد نمایند. در حالیکه اگر به استعداد خود باور دارند ، ازطریق میکانیزم دموکراتیک پیشنهادی نویسنده امکانات بهتر تبارز شخصیت وجود دارد.

این گروه ها ، هیچگاه و به هیچصورت نمیتوانند با هم متحد گردند. زیرا همة انها از بالا بر اساس شناخت های قبلی و در اطراف شخصیت های معینی حلقه زده اند و کدام طرح بکری ویا برنامة آنها را بهم پیوند نمی دهد. آنها هنوز هم فراموش میکنند که امروز موضوع ایجاد یک حزب سرتاسری غیر ایدیالوژیک و عمیقا دموکراتیک در دستورروز قرار دارد و لازم  است تا شیوه های ایجاد آن نیز عمیقا دموکراتیک باشد.

همة این حاشیه رفتن ها و در اطراف مطالب سرگردان شدن ها ، میراث شوم همان سایکولولوژی تشکیلاتی توتالیتاری است ـ  که باید همه چیز از بالا دیکته شود و یا باید در هر مورد نخبه گان برای عوام الناس هدایت لازم صادر فرمایند و یا بجای انها تصامیم لازم اتخاذ نمایند و عوام الناس مکلف باشند همیشه در همه جا به ثنا و صفت نخبه گان پرداخته ، در مورد تصامیم انها بیانیه های تائیدی ایراد نمایند .

سیر حوادث در افغانستان امروزی نهایت سریع و تغیرات هر روز برابر چند ماه قبل از سقوط طالبان است. لذا باید روشنفکران دموکرات و ترقی پسند باید هر چه زود تر دست به کار شوند ، ورنه خلای تشکیلاتی سراسری سیاسی از جانب نیرو های عقبگرا و منحرف سیاسی پر خواهد شد و روشنفکران دموکرات در آ ینده طولانی مانند امروز در حاشیه حوادث و جریانات باقی خواهند ماند.

 

میکانیزم دموکراتیک :

بخاطر ایجاد حزب سراسری ، قبل از همه ضرورت طرح نام ، مرامنمه و اساسنامة حزب احساس می شود. نویسنده بعد از ارزیابی لازم نام « دموکرات » را برای حزب سراسری افغانستان که با محتوای آن مطابقت کامل دارد ، پیشنهاد می نماید. کار عملی و دقیق روی طرح مرامنامه و اساسنامة حزب دموکرات مطابق به مشخصات حزب نوین و با در نظر گرفتن ویژگی های جامعة افغانی ، از جانب نویسنده بتاریخ 22 دسمبر سال 2001 بپایان رسید.

طرح مذکور در سال 2002 به تیراژ 5000 جلد در دهلی جدید طبع و در اختیار افغانهای کشور های مختلف بشمول داخل افغانستان قرار داه شد.

بخاطر تطبیق اساسنامه حزب دموکرات افغانستان ،  و ایجاد سازمان سیاسی سراسری در کشور ، نویسنده برای بار اول میکانیزم نو و عمیقا دموکراتیکی را پیشنهاد می نماید.

با بکاربردن این میکانیزم ، تمام دشواری های پارینة ناشی از خود خواهی ها و حسادت های روشنفکرانه ، تضاد های جناحی ، فرکسیونی ، گروهی ، حلقه یی و تنظیمی ، که از بالا دامن زده می شود و مانع تشکل سریع و سالم حزب سراسری نیرو های دموکراتیک میگردد ، از بین میرود.

محتوی این میکانیزم در یک جمله خلاصه میشود : ایجاد حزب دموکرات افغانستان از پائین .

تشکیلات حزب دموکرات افغانستان به ارگان های محلی و ارگان های مرکزی منقسم میگردد. ارگانهای محلی حزب ـ شورای محلی ، شورای ناحیوی ، شورای شهری ، شورای روستا یی وشورای ولسوالی و شورای ولایتی اند که میتوانند مطابق اساسنامه از پائین به بالا ، از طریق انتخابات سری و دموکراتیک ، در داخل و خارج کشور ، بدون تاخیر ایجاد شوند. در کشور های خارجی ، شورا های کشوری حیثیت و موقف شورا های ولایتی را کسب می نمایند.

شیوة پیاده کردن این میکانیزم نهایت ساده است : بعد از مطالعة دقیق مرامنامه و اساسنامة ح د افغانستان و توافق به اصول اساسی آن ، افرراد داوطلب بعضویت این سازمان سیاسی ، خود شان بدون کدام هدایتی از بالا در محلات مربوطة خویش شورا های محلی حزب را ایجاد ومطابق به اساسنامه ، از طریق انتخابات دموکراتیک و سری ، روسای این سازمانها را انتخاب می نمایند. در هر ناحیه، روسای شورا های محلی با هم تشکیل جلسه میدهند و از طریق انتخابات سری و دموکراتیک ، روسای شورا های ناحیوی را انتخاب میکنند. به همین شیوة خود گردانی ، مطابق به اساسنامه ، انتخابات سازمانهای حزبی از پائین تا بالا ادامه می یابد و با انتخاب شورا های ولایتی و یا شورا های کشوری( در خارج ) ، بخش اولی و نهایت عمدة این پروسه خاتمه می پذیرد.

بدینگونه ، امکان فرستادن نمایندگان ارگانهای محلی حزب ، از طریق انتخابات دموکراتیک ، به کنگره میسر میگردد. دائر نمودن چنین کنگرة حزبی از حوادث بزرگی در زندگی جامعة افغانی بشمار میرود. زیرا ، این اولین کنگره دموکراتیک حزبی در تاریخ سیاسی افغانستان خواهد بود.

ارگان های مرکزی حزب دموکرات ـ شورای رهبری، شورای اجرائیه، هیئات رئیسه، رئیس حزب و کمیسیون کنترول میباشد. انتخاب اعضای شورای رهبری و کمیسیون کنترول مرکزی ، از صلاحیت کنگرة حزب است ، که در آینده ، بعد از تصویب قانون احزاب افغانستان ، در شهر کابل دائر خواهد شد ، شورای رهبری ، اعضای شورای اجرائیه و رئیس حزب را از طریق انتخابات سری و دموکراتیک انتخاب مینماید. رئیس حزب معاونین خویش را ، که اعضای هیئات رئیسه می باشند ، از میان اعضای شورای رهبری تعیین مینمایند.

با پایان کار تشکیلاتی حزب ، ویا بعد از انتخاب ارگانهای مرکزی حزب ، پروسة ایجاد حزب دموکرات خاتمه می یابد. بعبارت دیگرـ تا زمان دائر شدن کنگره ، هر داوطلب عضویت حزب افغانستان ، بدون استثنی ، در هر زمانی که شامل پروسة ایجاد ارگانهای محلی حزب گردد ، در ایجاد حزب سهیم واز موسسین حزب شمرده می شود.

تا زمان دائر شدن کنگره ،  تشکیلات محلی حزب از پائین تا بالا ، از جانب ارگانهای انتخابی شان رهبری میشود، و از هر ولایت در افغانستان و از هر کشور در خارج ، دو تن به کمیسیون تدارک کنگره بخاطر انسجام امور حزبی ، آماده ساختن اسناد کنگره ، تعیین زمان دعوت آن و تدویر انتخابات در ارگانهای محلی بخاطر فرستادن نمایندگان کنگره معرفغی خواهند شد.

با تطبیق میکانیزم دموکراتیک ، نتایج مهم آتی بدست می آید :

ـ هر داوطلب عضویت حزب دموکرات ، از همان آغاز کار ، خود را عملا شامل پروسة ایجاد مییابد.

ـ هر عضو حزب بصورت طبیعی از طریق انتخابات دموکراتیک ، مطابق به شایستگی اش از موقف لازمی در حزب برخوردار میگردد.

ـ زمینة تحمیل « رهبران » و یا « گروهک ها » از بالا از بین میرود.

ـ مهمتر از همه اینکه هیچ جائی برای حلقه بازی ها ، گروهبندی ها ، فرکسیون بازی ها ، محفل بازی ها ، جناح بازی ها و بخصوص مخفی کاریها باقی نمی ماند و روشنفکران علاقمند به آیندة تابناک افغانستان ، در فضای علنیت و دموکراسی ، حزب خویش را بوجود می آورند.

ـ هیچ مساله یی از نظر هیچ کس پوشیده نمی ماند ، و همه امور بخاطر علنیت ، بدون استثناء ، تحت کنترول همه به پیش میرود.

ـ وحدت جنبش دموکراتیک در افغانستان حفظ می شود و از تفرقه و تجزیة آن تحت ده ها « لوای دمورکراسی » جلوگیری می شود. این مساله از اهمیت خاصی برخوردار می باشد . زیرا تفرقه و پراگندگی در جنبش دموکراتیک و تجزیه آن به ده ها سازمان سیاسی جداگانه ، خطر بزرگی را برای پروسة ایجاد نظام دموکراتیک و اعمارجامعة مدنی در افغانستان بوجود می آورد و مواضع عقب گرایان و تجزیه طلبان را دو باره استحکام می بخشد.

 

سولات :

در جریان سفر های نویسنده به هندوستان و کشورهای اروپائی ، ازجانب عدة از روشنفکران سوالات اصولی و پرنسیپی مطرح می شد ، که همة آنها در بالا مورد ارزیابی قرار گرفته اند . اما عدة ازین سوالات ناشی از موضعگیری های قبلی اند وبا محتوای قضیه هیچ ارتباطی ندارند. از انجمله :

1 ـ چرا بر وقایة جلد های چاپ شدة مرامنام و اساسنامة حزب دموکرات افغانستان ( چاپ دهلی جدید ، جنوری 2002 ) کلمة طرح به مشاهده نمی رسد؟

در بند اخیر احکام متفرقة اساسنامه ( صفحه 380 ) به وضاحت آمده است که « نام حزب و همچنین سرود و سمبول آن از جانب کانگرة موسس ( کانگرة اول ) حزب ، تعیین و تثبیت میگردد. » در وظایف کانگره ( صفحه 370 ) گفته می شود که کانگره برنامه و اساسنامة حزب را تصویب ..... مینماید» .

مطالب فوق بیانگر آنست که کانگرة موسس هنوز دائر نشده و مرامنامه و اساسنامة حاضر تصویب نگردیده و یک طرح است که بر مبنای آن باید هرچه زود تر تشکیلات محلی حزب ایجاد گردد ، تا از طریق انتخابات در آنها نمایندگی دموکراتیک در کانگره تامین شود . در غیر آن کانگره ها برای ایجاد احزاب ، بازهم ، از بالا به شیوه های عنعنوی و توتالیتاری دعوت خواهند شد. تمام پیشنهادات اعضای ارگانهای محلی حزب در ارتباط به مرامنامه و اساسنامه ، تا زمان تدویر کانگره از جانب کمیسیون تدارک جمع بندی ، و در کانگره روی آنها تصمیم گرفته خواهد شد. فعلا ، داوطلبان در موافقت با اصول اساسی مرامنامه و اساسنامه ، عضویت حزب دموکرات را بدست می آورند.

2 ـ چرا مرامنامه و اساسنامه بدون در نظر گرفتن نظریات دیگران به طبع رسیده است ؟

کدام مرجع قانونی و با صلاحیت جمع آوری نظریات وجود نداشت و برای نویسنده از نگاه تخنیکی و فزیکی ، اجرای چنین کاری ناممکن بوده است . زیرا روشنفکران افغانستان ، و اواره در تمام جهان به ده ها هزار میرسند.

از جانب دیگر ، چنین پروسة زمان طولانی و حتی چند سالی را در بر میگیرد و در شرایط کنونی ، طوریکه در بالا آمده است ، ضرورت اقدامات عاجل بخاطر ایجاد حزب سراسری بمشاهده میرسید.

3 ـ چرا در مورد طرح مرامنامه و اساسنامه ، با حلقه ها ، گروه ها ، فرکسیون ها ، جناح ها و تشکیلات گونه گون سیاسی و فرهنگی ، مشوره یی صورت نگرفته است ؟

باز هم این کار ازنگاه تخنیکی ممکن نبود. شمار آنها در کشور های مختلف به ده ها میرسد ، و مشورة قبلی باید با همه ، بدون استثنا صورت می گرفت . زیرا در صورت مشوره با یکی و یا چند تا ، طرح حاضر نیزگروهی و محدود میگردید و به ماهیت دموکراتیک میکانیزم ایجاد حزب صدمة جدی میرسانید. همچنین حصول موافقت همه و اکثریت آنها نا ممکن بود. از نام حزب گرفته تا هر اصل جداگانه مرامنامه و اساسنامه ، موضوع بحث ها ، مشاجرات و جدالهای عمدتا غیرسازنده طولانی میگردید ، که ماه ها و حتی سالها را دربر میگرفت ، بازهم در فرجام نتیجة لازم از آن بدست نمی آمد و باعث از دست دادن فرصت زمانی نهایت مهم در شرایط کنونی کشور میگردید .

اصلا مشوره با حلقه ها و تشکیلاتی که از بالا و بر مبنای میکانیزم عنعنوی ایجاد شده اند ، بازهم مشوره با نجبه گان و بالائی ها بوده ، در همین مورد مشخص ، یک عمل غیر دمکراتیک و اشتباه آمیز است . روشنفکران باید قادر به هضم نه تنها اساسات دموکراسی ، بلکه روح و جوهر آن نیز باشند . نیاید عدة محدودی را بنام حلقه ، گروه و تشکیلات جداگانه ، تحت نامهای مختلف ، و حتی همة آنها را ، در مجموع بر توده های روشنفکران ، ترجیح داد . تا تدویر کانگره موسس ، همة اعضای حزب وروشنفکران افغانی زمان کافی برای ابراز نظریات در مورد مرامنامه و اساسنامه در اختیار دارند. در جریانات سیاسی کشور و پروسة ایجاد حزب دموکرات افغانستان سهیم باشند !

4 ـ چرا این پروسه از هندوستان آغاز شد ؟

از یک محلی باید آغاز می شد. در افغانستان بخاطر نبود امنیت و قانون احزاب ، چنین امکاناتی میسر نبود. هندوستان یکی از کشورهائیست که دموکراسی در آن به سطح نهایت بالا تکامل نموده و به نمونة مبدل شده است. روشنفکران افغانی مقیم هندوستان درین راه پیشگام شدند و برهمه لازم است تا ازین پروسه استقبال واز ا بتکار افغانها در هند پشتیبانی کنند.

5 ـ چرا در مرامنامه و اساسنامه یک شخص ادرس داه شده است ؟

آدرسی باید میداشت ، و این آدرس نمی بایسیت حلقه ها ، گروه ها ، فرکسیون ها ، جناح ها ویا تشکیلات گونه گون حاضر در عرصة سیاسی افغانستان می بود. تجربة تلاش های عده یی ازین سازمانها ثابت کنندة این واقعیت تلخ است که اگر هر یک ازین مجموعه ها درین راه پیشگام میشد ، امکانات سراسری شدن آنرا در نطفه ازبین میبردند. لذا ، باید این وظیفه را فردی انجام میداد که به هیچ یک ازین مجموعه ها ارتباط نمیداشت ، و در سابق نیزمتهم به چنین ارتباطی نمی بود. چنین افرادی در جنبش روشنفکران افغانستان فراوانند که می توانستند به درستی و امانت از عهدة این کار بر آیند.

نویسنده بمثابة یک افغانستان شناس مسلکی ، بعد از انتظار زیاد، با درک عمیق از شرایط بخوص کشور و احساس خطراز دست رفتن مقطع لازم زمانی ، وظیفة خود دانست درین راه پیشگام شود و دین علمی و سیاسی خویش را در برابر روشنفکران و همه مردم افغانستان ادا نماید.

5 ـ حامیان بین المللی حزب دموکرات افغانستان کیانند ؟

وظایف و اهدافی که حزب دموکرات افغانستان در برنامه و اساسنامه اش ، در برابر خویش قرار داده است ، عمیقا دموکراتیک و درمطابقت کامل با ارزشهای عام جامعة متمدن بشری اند. لذا این حزب ، بدون شک ، از حمایت تمام کشور های دموکراتیک جهان برخوردار خواهد بود.  اما اگر منظور تحت ا لحمایه قرار دادن حزب ووابستگی آن به کدام کشور خارجی باشد، در آنصورت  به وضاحت باید گفت که حزب دموکرات  افغانستان ، چنین اسنادی را در اسناد اساسی خود برای همیشه از بین برده است . اصول بنیادی دموکراسی ، از جمله پلورالیزم سیاسی و عقیدتی که در مرامنامه و اساسنامه انعکاس یافته اند، مستلزم علنیت کامل در تمام ساحات زندگی حزبی میگردند و هر نوع امکان زد وبند های زیر پرده را از بین میبرند. واقعیت طرح چنین سوالات نیز بیانگرعدم درک عمیق از دموکراسی و تحولات دهة اخیر ، و همچنان بقایای آثار سیکولوژی توتالیتاری در زهنیت روشنفکران مربوط به سازمانهای توتالیتاری در افغانستان بوده است . یکی از عوامل اساسی تراژدی مردم افغانستان وویرانی کشور در سه دهة اخیر ـ وابستگی  رهبری های احزاب سیاسی کشور، تنظیم های مجاهدین و جنبش طالبان به بیگانگان میباشد. نظام توتالیتاری در ادارة دولتی و سازمانهای سیاسی و نظامی ، چنین امکانی را برای رهبران مذکورمهیا ساخته بود. زیرا در رژیمهای توتالیتاری ، برعکس نظام های دموکراتیک تمام مسائل دولتی و حزبی ، از انظار مردم و حتی از سازمانهای مربوطه شان پوشیده باقی میماند و یگانه مرجع تصمیم گیری یک شخص ویا گروهک مربوطش میباشد. وابستگی به بیگا نگان لطمة بزرگی به غرور ملی افغانها وارد نموده و توهین به ملتی است که تاریخ با شکوه چندین هزار ساله دارد.

حزب دموکرات افغانستان ، در مطابقت کامل با اصول برنامه ییش ( ص 230 ) با تمام کشور هایی جهان «  با حفظ استقلال رای و عمل ، احترام متقابل و عدم مداخله در امورداخلی یکدیگر» روابط دوستانه برقرار خواهد کرد. حزب دموکرات افغانستان ، مساعدتهای بی شائبة مالی ـ تخنیکی شخصیت های فزیکی و حقوقی را با اظهار امتنان خواهد پذیرفت و هیچگاه آنرا از اعضای حزب و مردم پنهان نخواهد کرد. چنین مساعدتها به هیچ صورت بر راه و روش حزب تاثیر منفی وارد نمی کند ، زیرا دموکراسی و علنیت ضامن پاکیزه گی سیاست حزب دموکرات افغانستان ، و خدشه ناپذیری اصول اساسی برنامه یی اساسنامه یی و اساسنامه یی آن می باشد.

 

نتیجه :

 

رهبری های حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب وطن ، تنظیم های جهادی و جنبش طالبان در طول دوران فعالیت و بخصوص در زمان حاکمیت شان ، مرتکب اشباهات بزرگی شده اند. اشتباهات خطیر آنها ، صد ها هزارانسان پاک طینت و فداکار را ، که در سالهای طولانی با خلوص نیت ، بدون انتظار پاداش ، وقف راه انسان ، جامعه ووطن کردند، ویا آنهائی که بخاطر معتقدات خود رزمیدند ، به سرگیچی ، آ وارگی و توهین شدگی ، دچار ساخت. چون تصامیم رهبری این سازمانهای سیاسی و نظامی، بخاطر ماهیت توتالیتاری شان ، به اتفاق آرا اتخاذ میگردید، لذا باید همه رهبران سابق وموجود این سازمانها ، بخاطر مصالح علیای وطن و شخص خود شان ، صحنه را برای نسل نوخالی کنند و مانع وحدت روشنفکران نگردند و بگذارند نسلهای بعدی و جوان پیشگام شوند ، و همه نیرو های دموکرات مربوطه به تمام سارمانهای سیاسی پارینه افغانستان را ، در یک سازمان سیاسی سراسری متحد سازند. آنعده رهبرانی که مواضع و کارنامه های مثبت و سازنده داشته اند ، تاریخ مقام شایسته شان را نگه داشته است.

از گروپ ها ، حلقه ها ، فرکسیون ها ، جناح ها وبقیه تشکیلات سیاسی و فرهنگی افغانها صمیمانه تقاضا میشود که : اگر موافقند که تلاش ها بخاطر بهم پیوستن گروه ها و سازمانها ، از بالا ، بی نتیجه است و هر گروه و یا کمیسیون تلاش کننده خود به گروپ و سازمان جدید تبدیل میشود ؛ و اگر اصول اساسی در طرح مرامنامه و اساسنامه حزب دموکرات افغانستان و میکانیزم دموکرات ایجاد سازمان سیاسی سراسری ، از جانب شان معقول ارزیابی و مورد تائید قرار میگیرد ؛ هر چه زود تر نیرو های خود را شریک این امر بزرگ و تاریخی سازند وبسرعت پروسة ایجاد تشکل سیاسی سرتاسری افغانستان بافزایند. پیشنهادات در مورد تعدیل فروعات مرامنامه و اساسنامه را برای کنگره بگذارند. تعد د مرامنامه ها و اساسنامه ها ، صرفا موجب ایجاد تفرقه در جنبش دموکراتیک خواهد گردید .   زنان افغانستان در طول تریخ کشور ، نقش برجستة را در تمام ساحات ا قتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی و حتی بعضا سیاسی و نظامی جامعه ، بازی نموده اند. متاسفانه در دهة اخیر متحمل انواع زجر و تحقیر گردیدند وبدون شک این دهه سیاه ترین دروران تاریخ برای زنان افغانستان بود. تامین حقوق مساوی آنها با مردان ، و سهیم ساختن زنان در تمام امور زندگی اجتماعی ، تنها از طریق استقرار دموکراتیک و اعمار جامعة مدنی در افغانستان ممکن میگردد. لذا از تمام زنان با شهامت افغان ، احترامانه تقاضا می شود ، تا با اشتراک گستردة خویش د رفعالیت های حزب دموکرات افغانستان ، امکانات و نبرومندی این حزب را بخاطر حل پرابلم های مردم افغانستان و از آنجمله پروبلم زنان ، دو برابر سازند.

منبع اساسی نیرومندی حزب دموکرات افغانستان را روشنفکران غیر وابسته ونسل جوانی که درین دهة اخیر ، با اندیشة های پیشرفته و مبرا ازامراض جنبش های پارینة روشنفکری بپا خاسته اند تشکیل میدهند. روشنفکران غیر وابسته ، فرهنگیان با تجربه ، دانشمندان و جوانان توانائی کامل آنرا دارند که با نیرو ی سازندة شان به حزب دموکرات افغانستان یاری رسانند.

روشنفکران دموکرا ت ، تحول طلب و عدالت پسند !

در هر جائیکه هستید ، دور مرام حزب دموکرات گرد ائید ! سازمانهای محلی تانرا همانطوریکه که  گفته آمد ، مطابق اساسنامه ، ایجاد ، و پیشنهادات تانرا برای ارائه در کنگره اماده سازید ! با تذ بذ ب و دو دلی وداع ، ووفاداری های شخصی و گروهی را در مقابل جامعه و انسان قرار ندهید !

واما ، روشنفکران نقش پلی را در ارتباط حزب با اقشار مختلف جامعه و توده های مردم ، بازی میکند ، و در واقعیت امر، این مردم افغانستان اند که در نتیجة پشتیبانی شان ، یک سازمان سیاسی میتواند زمینة تحقق برنامة خویش را در عمل بدست آ ورد.

آرزومندی صادقانة حزب دموکرات افغانستان ـ خدمت به مردم است.

 

                                                                    و من الله توفیق

 

                                                                   دوکتور عبالکبیر رنجبر

                                                                  18 اپریل سال 2002

بالا

بعدی * بازگشت * قبلی